چکیده:
آثار منظوم و منثور ادبیات فارسی دربردارنده اندیشه ها و معارف گوناگون علمی و دینی است. از زمان رواج و پذیرش دین مبین اسلام در ایران تا برسد به قرن چهارم و پنجم هجری قمری که شعر فارسی نضج و رونق بیش از پیش گرفت، به خوبی می توان گره خوردگی شعر را با دین و شعائر آن دید. شاعران فارسی زبان ایران پس از آشنایی و تسلط بر زبان و پیام های قرآن، آغوش به سوی اندیشه های مندرج در این کتاب آسمانی گشودند و با طبع نازک خویش با زبان شعر به بیان هنرمندانه این گونه اندیشه ها همت گماشتند. تاثیرپذیری و استفاده از مضامین قرآن در اشعار شاعران قرن 4 و 5 هجری به صورت درج ترجمه و مفهوم آیات در اشعارشان جلوه گر شد. از میان کاروان شعر و ادبیات کهن ایران می توان کتاب حماسی - تعلیمی گرشاسب نامه اسدی طوسی را از این منظر بیشتر مورد توجه قرار داد. این شاعر شیعی که همشهری و هم پیشه فردوسی طوسی در سرودن اشعار حماسی و رزمی بوده است، در کتاب 8905 بیتی گرشاسب نامه به یکی از موضوعات مهم و اصیل دین اسلام بسیار توجه داشته است و آن پرداختن به موضوع مرگ و معاد انسان است. این شاعر حکیم، همچنین به موضوعات متفرع و بایسته فرجام اندیشی چون: آخرالزمان و ظهور مهدی(ع)، شفاعت پیامبر در آخرت، روز حساب، عدل الهی در محشر، بهشت و دوزخ و.... نیز پرداخته است.
خلاصه ماشینی:
"در کل اسدی به چهار اصل مهم دین که در قرآن فراوان و با تاکید ذکر شده است(توحید و یگانگی خداوند،معاد و مرگ،نبوت و عمل صالح)در کتاب گرشاسبنامه خویش زیاد توجه داشته است زیرا همین یاد مرگ و ترس از عقاب خداوندی باعث جلوگیری از بسیاری از انحرافات اخلاقی میشود: {Sره دینش آنست کز هرگناه#بتابی و فرمانش داری نگاه# بهستیش خستو شوی از نخست#یکیش زان پس بدانی درست# بپیغمبرش بگروی هرکه هست#نیاویزی از شاخ بیداد دست# بدانی که انگیزشت و شمار#همیدون بپول چینود گذارS} (اسدی،402) یادآوری اینکه انسان باید همواره به فکر آخرتش باشد،تقوای الهی پیشه کند، از روز رستاخیز و حاضرشدن در دادگاه عدل الهی ترسان باشد ارزش تعلیمی و تهذیبی والائی داراست،تا این ترس و تقوای او و فرجامنگریاش سازنده او باشد.
»و همانگونه که در قرآن ذکر شده است که برکسی حتی به اندازه یک دانه خردل ستم نمیرود،اسدی مگوید: {Sدل از ترس یزدان ندارد دژم#که داند کز ایزد نباشد ستمS} (اسدی،1354:148) اسدی در ادامه به وضعیت و چگونگی فرجام جان و روح در آخرت سخن میراند و میگوید: {Sچو آمد(جان)درین پیکر و راست خاست#به ایزد رسد گر بود پاک و راست# بداد و به دین راند آئین و راه#هم ایزد شناسد بداند اله# هم آگاه گردد که چون بد نخست#بهشتبرین جای یابد درست# ور از دین بود دور و ناخوب کار#به دوزخ بود جاودان پایدارS} (همو،142) اسدی چو فیلسوفی عقلگرا که خردش بر او رهنمون است،سیر تاریخی جهان را در مد نظر داشته و اذعان میدارد که این جهان پایان و فرجامی نیک دارد که مرگ انجام و ختام آن نیست بلکه پلی است که اتصالدهنده دنیا به آخرت است."