چکیده:
بسیاری از مورخین و سیستان شناسان، شهر زرنگ را با "شهر سیستان" یکی دانسته و معتقدند این شهر از بدو تأسیس در اواخر دوره
ساسانی تا سال 785ه..ق که با حمله امیر تیمور گورکانی تخریب و ویران گردید، مرکزیت و کرسی سیستان را بر عهده داشته است.
نگارندگان معتقدند، "شهر سیستان" شهری کاملا متفاوت، مستقل و مجزا از شهر زرنگ بوده و از نیمه دوم قرن چهارم ه..ق که زرنگ
اعتبار سیاسی و مزکریت خود را از دست داد، جایگزین آن شده و تا نیمه اول قرن نهم ه..ق دارالحکومه سیستان بوده است.
در این مقاله سعی بر آن است تا با رجوع به منابع مکتوب و تأمل در نوشتههای آنان، تغییر دارالحکومه از زرنگ به "شهر سیستان"، به
عنوان یک حقیقت مهم تاریخی مورد بررسی قرار گرفته و صحت آن با استناد به دلایل روشن و شواهد متقن به اثبات برسد.
خلاصه ماشینی:
ق) انجام گرفته بود، و نیز به مواردی دیگر اشاره دارد که با تأمل و دقت در آنها، میتوان به این تغییر یعنی جابهجایی دارالحکومه سیستان از زرنگ به شهری دیگر که جوزجانی از آن با نام "شهر سیستان" یاد میکند، پی برد: «ملک تاج الدین ابوالفتح بن طاهر پادشاهی بزرگ و عادل بود، چون پدر او به رحمت حق پیوست، به فرمان سلطان سنجر سلجوقی، مملکت نیمروز در ضبط آورد و بساط عدل بگسترد، و خلق او را مطیع شدند، و آثار خیر از او در شهر و اطراف سجستان بسیار باقی ماند، و با سلطان سنجر به مصاف خطا رفت و لشکر سجستان با خود ببرد، و چون مصاف شکسته شد، ملک تاج الدین ابوالفتح گرفتار آمد، چون او را بدان موضع بردند که "اوردوی خطا" بود، تختهبندی بر پای او نهادند و زنجیرگران در کشیدند، واو را مقید کردند.
»(همان، ص 276) تیت با التفات به روایت مذکور و نیز با استناد به کتیبه فرقانی موجود در ویرانههای مناره بلند میل زاهدان(1) که نام این حکمران یعنی "ملک تاج الدین ابوالفتح حرب بن محمد" را در بردارد، نتیجه میگیرد که این مناره بقایای همان مسجدی است که ملک تاج الدین قید و بندهایی را که در هنگام اسارت در دست قراختاییان بدان بسته شده بود، آویزان کرد و جوزجانی به هنگام دیدار از سیستان آنها را مشاهده کرده است (تیت، 1362، ص 50) حاجت به تذکار است، شرحی که جوزجانی از "شهر سیستان" میدهد، کاملاً متفاوت با شرحی است که دیگر نویسندگان اسلامی از زرنگ دادهاند.