چکیده:
انسان از لحظه شناخت خود و جهان، خواسته بداند از کجا آمده و به کجا میرود اندیشه گذر ازین جهان همچون
گردش روز شب و تغییر فصول، بر دل و جانش سایه سیاهی افکنده که نه راه قرار در آن را داشته و نه راه فرار از آن را. در
نگاه شعرای عارف، زندگی جاوید یعنی تحول و تکامل انسان از خاک تا افلاک. به همین خاطر سنایی غزنوی و بعد از او
مولوی عاشقانه به توصیف سرای جاوید پرداخته و قیامت را لقاء الهی و بهشت را زمان وصال با یار دانستهاند و دوزخ
را لحظه فراق از یار.
خلاصه ماشینی:
______________________________ * برگزیده از طرح پژوهشی «قیامت و زندگی جاوید در مثنویهای حدیقه سنایی و مثنوی مولوی» مقدمه: معاد هر انسانی از زمان شناخت خود، میخواهد بداند، از کجا آمده است و به کجا خواهد رفت و برای رسیدن به پاسخ درست، به سراغ ادیان الهی رفته، و از آنچه پیامبران الهی توسط وحی در این باره آوردهاند بهره گرفته است، و این حساسیت انسان نسبت به سرنوشت خود از فطرت او سرچشمه میگیرد که در اقوام نخستین بنابر اسنادی که به دست آمده است این اعتقاد وجود داشته است مثلاً چگونگی قبرهای آنان و اشیائی که همراه مردگان به خاک میسپردند دلیلی بر وجود جهان دیگر بوده است.
و نیز خطی است میان دوزخ و بهشت (لطایف) (فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی، دکتر گوهرین، ج 2، ص 102) برزخ در حدیقه گر شنیدی برستی از دوزخ ور نه بیشک شکستی از برزخ ب 3- ص 645 و رنه با او نشین به هر برزخ تات فردا برد سوی دوزخ ب 12- ص 662 برزخ در مثنوی ای دهان تو خود دهانه دوزخی وی جهان بر تو مثالِ برزخی 1 - 247 - 12 دوزخ و جنّت و برزخ در میان پیش چشم کافران آدم عیان 1 - 217 - 16 اهل نار و خُلد را بین هم دکان در میانشان برزخٌ لایبغیان 1 - 158 - 14 بحر تلخ و بحر شیرین در جهان در میانشان برزخ لایبغیان 1 - 20 - 4 بحرتن بر بحر دل بر هم زنان در میانشان برزخٌ لایبغیان 1 - 321 - 7 «قیامت» قبل از آنکه نظر قرآن کریم را در مورد قیامت ذکر نمائیم لازم است نظری به آراء ادیان الهی درباره قیامت داشته باشیم.