چکیده:
با توجه به هممرجعی اجباری فاعل تهی بند متمم با مفعول بند اصلی در جملههایی از نوع جمله زیر، اطلاق ساخت کنترل مفعولی به
آن، منطبق با نظریه حاکمیت و مرجعگزینی (چامسکی 1981)است.
لیلا مریمi را وادار کرد که ei[درس بخواند].
در این مقاله فاعل تهی بند متمم را یک ضمیر مستتر (PRO) در نظر میگیریم. بر اساس فرضیه فاعل درون گروه فعلی و به پیروی از
ردفورد (1997) ادعا میکنیم که ضمیر مذکور در جایگاه مخصص گروه فعلی بنــد مـــتمم (Spec Vp) قرار گرفته است. سپس با ارائه
شواهد و استدلالهایی نشان میدهیم که جایگاه مخصص بند متمم تحت حاکمیت هسته فعلی نیست و نیز جایگاه مذکور تحت
حاکمیت تصریف خودایستای بند متمم (Finite Infl) نیز نمیتواند باشد. بنابراین ضمیر مستتر در جایگاهی فاقد حاکم قرار گرفته است.
در نتیجه، قضیه جهانی ضمیر مستتر (PRO Theorem) پیشنهاد شده در اصول و مبانی نظریه حاکمیت و مرجعگزینی در فارسی نیز
نقض نمیشود.
خلاصه ماشینی:
در 2ـ2 این فرضیه را در نظر میگیریم که فاعل تهی بند متمم در ساخت کنترل اجباری مورد بحث یک ضمیر ارجاعی (Anaphor) است و با دلایل نحوی این فرضیه را رد میکنیم.
بر اساس این تحلیل جدید، فاعل تهی بند متمم در جایگاه مخصص گروه فعلی قرار دارد که جایگاهی فاقد حاکم است و به پیروی از چامسکی (1981) این فاعل تهی را یک ضمیر مستتر در نظر میگیریم.
در ادامه بر اساس فرضیه فاعل درون گروه فعلی ادعا میکنیم که فاعل تهی بند متمم در ساختهای کنترل مفعولی یک ضمیر مستتر است و سرانجام نشان میدهیم که کنترل در زبان فارسی هم مثل سایر زبانها پدیدهای موضعی است.
در چارچوب فرضیه فوق میتوان جمله (15) را به این صورت تحلیل کرد که در این جمله گروه اسمی فاعلی (امید) در سطح زیر ساخت در جایگاه مخصص گروه فعلی قرار داشته است.
بر اساس تحلیل فاعل درون گروه فعلی که شرح آن رفت، میتوان ادعا کرد که در ساخت کنترل مفعولی مورد بحث، عنصر کنترلشده (فاعل تهی بند متمم) و عنصر کنترلکننده (مفعول بنداصلی) در یک حوزه موضعی قرار دارند و این حوزه موضعی همان بنداصلی است.
در چارچوب فرضیه فاعل درون گروه فعلی و به پیروی از ردفورد (1997) میتوان فرض کرد فاعل تهی بند متمم در ساخت جمله (1) ضمیر مستتر است که در جایگاه مخصص گروه فعلی قرار گرفته است و بنابراین تحت حاکمیت نیست.
بر اساس این تحلیل جدید فاعل تهی بند متمم در جایگاه مخصص گروه فعلی قرار دارد که جایگاهی فاقد حاکم است و به پیروی از چامسکی (1981) این فاعل تهی را یک ضمیر مستتر در نظر گرفتیم.