چکیده:
نگارنده در تحلیل موضوع مورد بحث، خود را ناگزیر از یاد کرد این نکته میداند که در آغاز، نخستین بیت هر قصیده،
قطعه و مسمط و ابیات پراکنده این سخنور را در حوزه بحور عروضی مورد تحقیق قرار دهد، و به ذکر نام بحور اشعارش
بپردازد، و ضمن تعیین اوزان اشعار او، و همخوانی اوزان با موضوعات به لطیفه انگیزی و طرفه کاری ذهن شاعرانهاش
اشارت نماید. و چگونگی تلفیق موسیقی کلامش را با موضوعات در چشمانداز آفرینش هنری بررسی کند، و تأملات
شاعر را در جنبههای موسیقایی شعرش از نظر زیباپسند خوانندگان گرامی این پژوهش بگذارند.
خلاصه ماشینی:
(انوشه، حسن، دایرةالمعارف، ص977) در شمار نخستین آثاری که به پارسی در علم عروض به رشته تحریر درآمده است و اکنون در دست نیست میتوان از کتاب ابویوسف عروضی و ابوالعلاء شوشتری نام برد،(شاه حسینی، دکتر ناصرالدین، عروض، ص 24) و نیز از کتاب غایةالعروضیین بهرامی سرخسی شاعر مشهور اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری یاد کرد و آثار بزرجمهر قاینی و منشوری سمرقندی را در این میدان شایان بحث انگاشت.
این معنی را در میدان خیال با این بیت حکیم فردوسی تجسم توان کرد: چو فردا برآید بلند آفتاب من و گرز و میدان افراسیاب (فردوسی، شاهنامه، ج 2، ص 601) فعولنفعولنفعولنفعولفعولنفعولنفعولنفعول و باز هنگامی که از حرکت کاروان و رنج سفر سخن در میان باشد، وزنی را برمیگزینند که طول هجاها و فاصلهها و تکیهها، حرکت آرام کاروان و آهنگ وقارآمیز گام شتران را منعکس کند، چنانکه منوچهری این معنی را بدین گونه متحقّق کرده است: برخیز هان ای جاریه، میدر فکن در باطیه آراسته کن مجلسی، از بلخ تا ارمینیه (منوچهری، دیوان، ص 78) که در بحر رجز مثمن سالم است و شیخ اجل سعدی نیز این طنین و رنین را به زیبایی و دلانگیزی در همین بحر چنین تصویر کرده است: ای ساربان آهسته ران کارام جانم میرود وآن دل که با خود داشتم با دلستانم میرود (سعدی، دیوان غزلیات، ج1، ص 394) هرچند رجز بحری است که به هنگام جنگ جهت مفاخره خوانند؛ امّا به سبب پذیرش مایههای علمی و فنّی و استقبالی که دانشمندان بدان نمودهاند، دانشهایی چون فقه، نحو، منطق و طبّ را به سلک بحر رجز کشیدهاند.