چکیده:
لویی میلیوت، مستشرق فرانسوی و استاد برجسته حقوق دانشگاه پاریس و متخصص در فقه اهل سنت، معتقد است که باید اسلام را یک تمدن و فرهنگ جامع شناخت و این شناخت جز با درک مبانی فقهی این دین ممکن نیست. به نظر وی، فقه اسلام از غنا و درخشش خاصی دارد که از دایره دانش غربیان و حقوقدانان اروپا دور مانده است. از نظر لویی میلیوت، دانش در مکتب مسلمانان مانند درختی است که قرآن و سنت ثمره اصلی آن است و فقاهت تنه مهم و ساختار مبنایی آن. وی معتقد است که دین اسلام در کنار قرآن و سنت، دو ابزار فوقالعاده عقلی، یعنی قیاس و اجماع، را در اختیار دارد. قیاس یا مقایسه شرعی یکی از ابزارهای فقاهت است که قرنها است قواعد اسلام را دارای نوعی انعطافپذیری نسبی کرده است و بهتنهایی ابزار بزرگی است که سیستم قانونگذاری مسلمانان توانسته است از طریق آن، جریان زندگی، حقایق تجربه و واقعیتهای تاریخی را در نظر بگیرد. اجماع نیز یک ابزار عقلایی دیگر است که از قرآن و سنت حاصل میشود، در یک فرایند جمعی فقها شکل میگیرد تا به سبکی خاص، ساختار فکری ناشی از اجتهاد فردی را پیشبینی کند. میلیوت بر آن است که نظام فقاهتی اسلام، برخلاف سیستم قانونگذاری کلیسایی و اروپایی، از ظرافت خاصی در عرصه قاعدهسازی و انطباق این قواعد با عرف و شرایط اجتماعی برخوردار است. در این نظام، فقیه میتواند در عین رعایت اصول سنتی و متقدم، عناصر جدیدی را با کمک ابزارهای کاربردی عقل، یعنی قیاس و اجماع، بیابد. به نظر لویی میلیوت، تحلیل نظام فقهی و حقوقی اسلام که با اصلاح و ساماندهی عرف متقدم و تأسیس قواعد انعطافپذیر جدید همراه است، با شیوه مطالعاتی و استدلالی رایج در اروپا اشتباه است
یعتقد لویس میلیوت، المستشرق الفرنسی واستاذ القانون البارز فی جامعه باریس والخبیر فی الفقه السنی، انه یجب الاعتراف بالاسلام باعتباره حضاره وثقافه شامله، وهذا الاعتراف ممکن فقط من خلال فهم الاسس الفقهیه لهذا الدین. فی رایه، للفقه الاسلامی ثراء وتالق خاصین ظل بعیدا عن معرفه الفقهاء الغربیین والاوروبیین. فی فکره لویس میلیوت، العلم فی المدرسه الاسلامیه شجره یعد القران والسنه ثمارها الريیسیه، والفقه هو جذعه وبنیته الاساسیه. یعتقد ان دین الاسلام مع القران والسنه، له اداتان فکریتان رايعتان، وهما القیاس والاجماع. القیاس او المقایسه الشریعه هو احدی ادوات الفقه التی جعلت القواعد الاسلامیه مرنه نسبیا لقرون وهی بمفردها اداه رايعه التی من خلالها تمکن النظام القانونی الاسلامی من النظر فی تدفق الحیاه، الحقايق التجربه والتاریخیه. الاجماع ایضا هو اداه عقلانیه اخری مشتقه من القران والسنه التی یتشکل من خلال عملیه جماعیه من الفقهاء للتنبو بالبنیه الفکریه الناتجه عن اجتهاد شخصاما بطریقه خاصه. یعتقد میلیوت ان نظام الفقه الاسلامی، علی عکس الکنیسه والنظام التشریعی الاوروبی، یتمتع باناقه خاصه فی مجال وضع القواعد وانطبقاها مع العادات والظروف الاجتماعیه. فی هذا النظام، یمکن للفقیه ان یجد عناصر جدیده بمساعده الادوات العقلیه العملیه، ای القیاس والاجماع، مع مراعاه المبادي التقلیدیه والقدیمه. هو یعتقد ان النظام الفقهی والقانونی للاسلام التی یشمل اصلاح العادات القدیمه وتنظیمها ووضع قواعد جدیده مرنه لایصح تحلیله مع طریقه الدراسه والاستدلال الشايعه فی اوروبا