چکیده:
بحث حجیت قیاس و جواز بکار گیری آن در استنباط مسائل شرعی از مسائلی است که مورد اختلاف فقهای مذاهب اسلامی واقع شده است.عدهای قیاس را ابزاری میدانند که رسول خدا صلیالله علیه و آله و سلم اصحاب خود را به عملکردن طبق آن سفارش کرده، عدهای نیز رویآوردن به قیاس را عمل برخی اصحاب در مواجهه با مسائل مستحدثه پس از رحلت رسول خدا صلیالله علیه و آله دانستهاند، وهابیت قیاس را حجت دانسته و در فقدان نص به آن رجوع میکنند،اما شیعه امامیه قیاس در استنباط احکام را حجت ندانسته و با آن مخالفاند.این پژوهش در صدد است با روش توصیفی تحلیلی به این سوال اساسی پاسخ دهد که حجیت قیاس از دیدگاه امامیه و وهابیت با تاکید بر نظریات آیت الله سبحانی و ابن عثیمین چیست؟سبحانی حجیت برخی اقسام قیاس مانند قیاس منصوص العله و اولویت را پذیرفته اما حجیت آن را از باب نص می داند نه از باب حجیت قیاس و تنها قیاس مستنبط العله را فاقد حجیت می داند اما ابن عثیمین تمام اقسام قیاس را دارای حجیت می داند.
ان مناقشه صحه القیاس فی استنباط مسايل الشریعه من الموضوعات التی یتنازع علیها فقهاء المذاهب الاسلامیه.یعتبر البعض فعل القیاس مرتبطا بزمن رسول الله صلی الله علیه وسلم ، لکن البعض یعتبره مرتبطا بوقت وفاه رسول الله صلی الله علیه وسلم وممارسه بعض الصحابه والتابعین فی التعامل مع القضایا الجدیده.الوهابیون من الذین یعتبرون القیاس دلیلا ویشیرون الیه فی غیاب النص ، لکن الامامه لا تعتبر القیاس دلیلا وتعارضه.یهدف هذا البحث الی الاجابه علی هذا السوال الاساسی بمنهج وصفی وتحلیلی: ما هی صحه القیاس من منظور الامامیه والوهابیه تاکیدا علی رای ایه الله سبحانی وابن عثیمین؟وقد قبل سبحانی بصحه بعض انواع القیاس ، مثل قیاس منصوص العله و الاولویه ،لکن سبحانی یعتبر صحه هذه الانواع من القیاس من حیث صحه وممارسه النص ، ولیس من حیث صحه القیاس،سبحانی یعارض فقط القیاس غیر القطعی ویعتبر هذه الحاله فقط موضع خلاف مع اوليک الذین یومنون بصحه القیاس.لکن من ناحیه اخری ، یعتبر ابن عثیمین ان جمیع انواع القیاس صحیحه ویقدم ادله من القران والسنه والاجماع.