چکیده:
یکی از ابتکارات فلسفی علامه طباطبائی تبیین جدید ایشان از بحث نفسالامر است. ایشان با رد نظریه عقل فعال محقق طوسی و نفس الشیء محقق لاهیجی و حکیم سبزواری و همینطور با رد انحصار نفسالامر در قضایای عدمی قائل میشوند که نفسالامر همان ثبوت اعمی است که نفس در دو مرتبه و با دو توسعه به صورت اضطراری آن را اعتبار میکند و این اعتبار از سنخ اعتبار عقلی است. این ثبوت اعم، مرادف با وجود اعم بوده و شامل وجودهای خارجی و ذهنی و اعتباری است و مطابق تمام قضایای صادق در این ثبوت اعم محقق هستند و ملاک صدق و کذب تمام قضایای ماهوی و غیرماهوی تطابق با همین ثبوت اعم است. در این مقاله برآنیم علاوه بر ارائه تبیینی صحیح و روشن از نظر علامه طباطبائی و رد نظریه عقل فعال و نفس الشیء، تفاوت نظر علامه و مشهور وضوح بیشتری بیابد؛ چراکه علامه طباطبائی برخلاف مشهور، با تامل در اصالت وجود، مطابق حقیقی و خارجی داشتن قضایای ماهوی و قضایی را که متشکل از معقولات ثانی هستند انکار میکند و نفسالامر را منحصر در قضایای عدمی و حقیقیه نمیکند. نظر علامه طباطبائی در عین استواری، اولا از جامعیت کافی برخوردار نیست و شامل اعتبارات عقلایی و وهمی نمیشود و ثانیا چگونگی تطابق در این نظریه از وضوح کافی برخوردار نیست. براساس نظریه مختار، نفسالامر همان وجود به معنای اعم است که شامل وجود حقیقی، وجود ذهنی، وجود اعتباری عقلی و عقلایی و وهمی میشود.
خلاصه ماشینی:
مشهور فلاسفه، علت بحث نفسالامر را قضاياي عدمي مطرح میکنند و بيان ميدارند: ما قضايايي داريم که موضوعشان، عدمي است و اين قضايا در خارج و در ذهن مطابق خارجي ندارند و از طرفي علم به صادق بودن اين قضايا هم داريم؛ مثل «العدم باطل بالذات»، «عدمالعلۀ علۀ لعدمالمعلول»، «شريکالباري ممتنع».
علامه طباطبائي براي تبيين اعتبار عقلي به مثال معروف «عدمالعلۀ، علۀٌ لعدمالمعلول» ميپردازند و بيان ميکنند: طبق اصالت وجود، وجود علت، علتِ وجود معلول است و اين قضيه مطابَق خارجي دارد؛ لازمه اين نوع وابستگي وجودي بين علت و معلول آن است که در صورت فقدان علت، معلول نيز محقق نشود.
به بيان ديگر لازم نميآيد که موطنش فقط ذهن باشد؛ زيرا اولاً در توضيح اعتبار عقلي مطرح کرديم که حقيقتاً ريشه اين اعتبارات در خارج محقق است و ماهيت به تبع وجود، موجود ميشود؛ ثانياً به اعتقاد نگارندگان وقتي مجموعه مطالب علامه طباطبائي درباره ماهيت مورد لحاظ واقع شود، پي ميبريم که ماهيات ثبوت حقيقي در خارج دارند.
علامه طباطبائي در پايان توضيحات انواع ثبوت، بيان ميدارند: نفسالامر همان ثبوت اعم يعني همان ثبوتي است که شامل قضاياي خارجي، ذهني و قضايايي که عقل آنها را تصديق ميکند (قضايايي که مطابقي در خارج و يا در ذهن ندارند) ميشود.
ولي طبق نظر علامه طباطبائي قضايا فقط اعتباري است و هيچ قضيهاي داراي مطابَق حقيقي و مشتپرکن نیست، و عقل است که با ثبوت اعم خود براي آنها مطابَق را اعتبار ميکند (ر.