چکیده:
زمینه و هدف
نادر ابراهیمی یکی از برجسته ترین شخصیتهای ادبی فارسی زبان در دوران معاصر است که در زمینه های گوناگون به خلق آثار پرداخته است. او بعنوان نویسنده ای مردمی به بازنمایی رویکردهای خود در ارتباط با شرایط جامعه و لایه های جمعیتی آن پرداخته و خواسته های فردی و گروهی را در آثار خود بازتاب داده است که از جمله این آثار، غزلداستانهای سال بد است. در تحقق این هدف، استفاده از وجهیت موثر بوده است. در میان منتقدان ادبی که نظرات مبسوط و قابل تاملی در مورد وجهیت ارایه کرده اند، پاول سیمپسون جایگاه ویژه ای دارد. او ضمن معرفی چهار وجه امری، التزامی، معرفتی، و ادراکی، برای هر کدام مولفه هایی را شرح داده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی مصداقهای وجهیت چهارگانه در اثر مذکور و تبیین اغراض ثانویه ابراهیمی از کاربست هر وجه است.
روش مطالعه
مقاله با استناد به منابع کتابخانه ای و روش توصیفی-تحلیلی تدوین شده است.
یافته ها
ابراهیمی بیشتر از وجوه معرفتی و ادراکی در این اثر استفاده کرده و با کاربست قیدها، صفتها و فعلها شرایط را از دید خود بازنمایی کرده است. همچنین مشخص گردید نویسنده فرایند اثرگذاری بر مخاطب را از لایه های ساختاری متن آغاز کرده و به لایه های ژرفساخت انتقال داده است تا کلام خود را –که عمدتا بار سیاسی، اجتماعی، فرهنگی داشته است- در لایه های لفظی و محتوایی تقویت نماید.
نتیجه گیری
ابراهیمی با کاربست مقوله وجهیت، سعی کرده است نقدهای خود را تشریح کند و با استفاده درست از ظرفیتهای نظامهای وجهی، مبانی نظام سیاسی وقت را به چالش بکشد.
BACKGROUND AND OBJECTIVES: Nader Ebrahimi is one of the most prominent literary figures of the Persian language in the contemporary era, who has created works in various fields. As a popular writer, he has represented his approaches in relation to the conditions of the society of the time and its demographic layers and has reflected individual and group demands in his works, among these works are the Ghazal stories of the bad years. In the realization of this goal, the use of means has been effective. Paul Simpson has a special place among the literary critics who have provided extensive and thoughtful comments on the subject. While introducing the four aspects of imperative, commitment, epistemology and perception, he has described components for each. The aim of the present research is to investigate the examples of the four aspects in the mentioned work and to explain the secondary purposes of Ebrahimi from the work of each aspect.
METHODOLOGY: The article was compiled based on library sources and descriptive-analytical method.
FINDINGS: Ebrahimi has used more epistemic and perceptual aspects in this work and has represented the conditions from his point of view by using adverbs, adjectives and verbs. Also, it was found that the author started the process of influencing the audience from the structural layers of the text and transferred it to the deeper layers in order to strengthen his speech - which mainly had a political, social, and cultural charge - in the verbal and content layers.
CONCLUSION: Ebrahimi has tried to explain his criticisms by using the concept of Mode and challenge the foundations of the political system of the time by properly using the capacities of Mode systems.
خلاصه ماشینی:
com ORIGINAL RESEARCH ARTICLE Investigation and analysis of the form in Nader Ebrahimi's ghazal stories of Bad Years; Based on Simpson's views on validity E.
او با تدقيق در آراي روايت شناسان پيش از خود همچون راجر فالر، ژرار ژنت ، و آسپنسکي سعي کرده است به جمع بندي نهايي در ارتباط با روايت و وجهيت دست يابد و با ايجاد پيوند ميان اين دو مقوله ، زمينه هاي لازم را براي رسيدن به درکي مطلوب از متن فراهم آورد.
اين اثر را از لحاظ محتوايي بايد چندُبعدي دانست ؛ زيرا نويسنده به موضوعات گوناگون اشاره کرده و مسائل فردي و گروهي را موردنظر قرار داده است ؛ بنابراين شاهد روايتهايي هستيم که دنياي درون و بيرون فرد را تبيين ميکند و نقش او را در زندگي خود و نيز جامعۀ ايراني شرح ميدهد.
از اين بين ، علويمقدم و پورشهرام (١٣٨٧) در پژوهش خود، سه داستان کوتاه از ابراهيمي را از ديد روايت شناسي نقد کرده و به اين نتيجه رسيده اند که شيوة بيان داستانها بگونه اي است که خواننده در طول روايت وجود راوي را درک ميکند.
بر اين پايه ، ابراهيمي سعي ميکند با استفاده از ظرفيتهاي وجه امري، ادعاهاي وجهيشدة خود را بگونه اي شرح دهد که گيرنده آن را بصورت ارادي بپذيرد؛ زيرا مجموعه اي از بايدها و نبايدها در آن ذکر شده و قطعيت ديدگاه گوينده کاملاً مشهود است و او با کاربست فعلها و قيدهاي ارزيابيکننده ، افکار، ادراکات و واکنشهاي شخصيت را گزارش کرده است .