چکیده:
از دیرباز مقوله تقیه در مباحث فقهی و قواعد فقهی مورد بحث و بررسی فقهای متقدم و متأخر قرار گرفته و با مداقّه در ابعاد مختلف آن، وجوه متنوعی از این مفهوم تبیین شده است. تقیه به عنوان راهکاری عقلانی و مستند به کتاب و سنت و ابزاری حفاظتی در مواجهه با تهدیدها و خطرات مخالفین، همواره مورد استفاده و التزام واقع شده است. از آنجایی که تقیه عمدتاً به شکل عمل نمود پیدا می کند، قابلیت اتصاف به هر پنج قسم احکام تکلیفی را داراست؛ تقیه واجب که یکی از مهمترین اقسام آن محسوب می شود، در سه بخش تقیه برای حفظ مذهب، تقیه مداراتی و تقیه در امور ضروری قابل تحدید و ترسیم می باشد. این نوشتار درصدد تبیین ادله نقلی وجوب تقیه در مواضع مذکور می باشد که روایات وارده در هر سه موضع، دلالت بر وجوب تقیه داشته و الزام به التزام عملی به تقیه از آنها مستفاد است.
For a long time, the issue of Taqiyyah in urisprudential issues and jurisprudential rules has been discussed and studied by early and late jurists, and by studying its various dimensions, various aspects of this concept have been explained. Taqiyyah has always been used and committed as a rational solution and documented in the book and tradition and a means of protection in the face of threats and dangers of the opposition. Since Taqiyyah is mainly manifested in the form of action, it has the ability to apply to all five types of obligatory rulings; Obligatory Taqiyyah, which is one of the most important types, can be limited and drawn in three parts: Taqiyyah for the preservation of religion, reconciliatory Taqiyyah, and Taqiyyah in essential matters. This article uses analytical-descriptive method and inferential approach using library resourcesseeks to explain the narrated evidences of the necessity of Taqiyyah in the mentioned positions that the given narrations in all three positions indicate the necessity of Taqiyyah and the obligation of practical commitment to Taqiyyah is used by them.
خلاصه ماشینی:
» (خميني، ١٣٨٥، ج ٢، ص ٢٢٣) بر تعاريف فوق اشکالاتي از قبيل عدم اشتمال بر تمام اقسام تقيه وارد است که براي اجتناب از نواقص و ايرادات آنها، تعريف يکي از نويسندگان معاصر که داراي جامعيت و اشتمال بر تمام اقسام تقيه مي باشد را به عنوان تعريف برگزيده بيان ميکنيم : « تقيه عبارت است از اينکه انسان – اعم از عوام و خواص و ائمه (ع ) – براي حفظ جان يا آبرو و يا مال خويش يا نزديکان يا هم مسلکان ، و يا بخاطر رعايت مصلحت دين يا مذهب ، در مقابل دشمنان دين يا پيروان مذاهب ديگر يا هم مسلکان ، عقيده و نظر خود را به زبان نياورد، يا برخلاف عقيده اش را بگويد، و يا در ظاهر مطابق روش ناظران و برخلاف روش خويش رفتار کند؛ خواه آن چيزي که پنهان مي کند، از اصول دين باشد، خواه از فروع دين و خواه از مسائل عرفي » (حسن زاده دلگشا، ١٣٨٨، صص ٢٧-٢٦).
٣. تقيه واجب آيت الله مکارم شيرازي پس از بحث درخصوص آيات و روايات راجع به تقيه ، در بخشي با عنوان " م واردُ وجو بها " به تبيين چگونگي کشف (تشخيص ) اين مورد مي پردازد : « قطعا کشف موارد وجوب از غير آن با مراجعه به مذاق شرع و اهميت بعضي مصالح و رجحانشان بر بعضي ديگر در نظر شرع دانسته مي شود، همانطور که کشف بعضي از موارد وجوب با مراجعه به عقل امکان پذير است ، مانند مواردي از قبيل حفظ جان زماني که تقيه بر ترک مسح پا و اکتفا بر مسح بر کفش و امثال آن باشد.