چکیده:
مطالعات تمدن پژوهی در قلمرو علوم انسانی کشور ما از رونق چندانی برخوردار نیست و بهویژه مسایل بسیاری وجود دارد که از زاویۀ رویکردهای مفهومی و روش شناختی پیرامون تمدن، نیازمند پژوهش است. از جملۀ این دست مسایل، مفهوم تمدن نوین اسلامی است. مقالۀ حاضر به نقد پژوهشی کتاب تمدن رضوی میپردازد که میتوان آن را در ذیل رویکردهای تمدن نوین اسلامی قرار داد؛ هرچند فاقد یک نگاه روش شناختی و علمی به مساله است. پس از معرفی کتاب و سایر آثار نویسنده در این زمینه، به اهمیت مسالۀ تمدن نوین اسلامی اشاره شده و سپس به اجمال، اصول و مبانی نقد و تحلیل کتاب را بر میشمریم که شامل نگاه روش شناختی به مساله و زاویۀ دید شاخصههای یک کتاب علمی پژوهشی است. تحلیل کتاب را در دو قسمت نقد شکلی و نقد محتوایی با توجه به ابعاد امتیازات و کاستیها دنبال کرده و نشان داده میشود که با وجود امتیازاتی مانند: طرح بحث تمدن نوین اسلامی، توجه به نقش تمدن سازی ائمۀ شیعی، و انفعالی ندانستن نقش ائمه (ع) در تاریخ، اما دارای کاستیهای ساختاری و روش شناختی است مانند: عدم تعیّن نظام مفهومی، نبود نظم منطقی، غیر استدلالی و غیر مستند بودن، پرش روش شناختی، و فقدان جنبۀ تحلیلی. ضرورت تحلیل شبکۀ مفاهیم هم خانوادۀ تمدن، ضرورت ترسیم و تبیین فلسفۀ تاریخ از منظر شیعی، اهمیت نقد روشمند متون تمدن پژوهی، توجه به نقش نسبت علم دینی با تمدن نوین اسلامی، ضرورت نگاه روش شناختی به مسالۀ تمدن و پایبندی به لوازم و اقتضائات این دست مطالعات، بخشی از نتایجی است که این پژوهش در پایان، بر آن تاکید میورزد.
The present study aims at critically investigating Razavi Civilization book . although it is free form a methodological view towards the issue.After introducing the book and other works of the writer in this field, the importance of new Islamic civilization has been referred to and then the principles and basics of criticizing and analyzing a book are mentioned briefly including methodological view to the issue and the angle of view of the indices of a scientific-research book.The book is analyzed in two parts of form criticism and content criticism considering the dimensions of privileges and shortcomings and it is demonstrated that despite privileges like: proposing the discussion of new Islamic civilization, considering the civilization role of Shia Imams and not regarding the role of Imams during history passive, it suffers from structural and methodological shortcoming; such as not determining conceptual system, the absence of logical order, being non-argumentative and non-documentary, methodological skip and absence of an analytical aspect.The necessity to analyze the synonymous concepts of civilization, the necessity to describe and explain the history of philosophy through Shia perspective, the importance of criticizing researching civilization books and articles systematically, paying attention to the role of the relation between religious sciences and new Islamic civilization, the necessity of a methodological view to civilization and adhering to the instruments and requirements of such studies are some parts of the results that the present study will put emphasis on them at the end.
خلاصه ماشینی:
نويســنده بــر هميــن اســاس، زيرعنــوان کتــاب را ً «مولفه هـاي تمدنسـاز در مکتـب سياسـي امـام رضـا » قـرار داده اسـت و بايـد گفـت اتفاقـا ايـن زيرعنـوان، منطبـق بـر محتـواي کتـاب بـوده و بـه مراتـب دقيق تـر از عنـوان اصلـي يعنـي «تمـدن رضـوي» اسـت چـرا کـه در ادامـۀ مقالـه روشـن خواهـد شـد کـه ترکيـب تمـدن رضـوي، ترکيـب مبهـم و نادرسـتي اسـت و نويسـندٔە کتاب نيـز نتوانسـته ادلۀ قانـع کنندهـاي درخصوص صحـت ايـن انتسـاب اقامـه کنـد.
ضرورتـا در ميـان ايـن دسـتۀ وسـيع از عناصـر دخيـل ، بايسـتي اولويت بنـدي صـورت گيـرد و نويسـندٔە کتـاب، مشـخص کنـد کـدام عنصـر، اصلـي و کـدام يـک ، فرعـي اسـت و آيـا همگـي در يـک رتبـه و منزلـت قـرار دارنـد؟ از ســوي ديگــر بســياري از عناصــر شــمرده شــده، مبهــم هســتند و بــر فــرض کــه ايــن شــيؤە تعريـف (يـک واژه) پذيرفتـه بـود، در نهايـت ميتـوان گفـت تعريـف يـک مفهـوم مبهـم بـا کمـک ً مفاهيـم مبهـم ديگـري صـورت گرفتـه کـه منطقـا راهگشـا نيسـت ؛ ماننـد عنصـر سـوم (فرهنـگ بــارور) کــه ايــن ابهــام وجــود دارد کــه آيــا مقصــود، خلاقيــت اســت ؟ يــا در مــورد عنصــر پنجــم (اخـلاق مـداري) آيـا هـر تمدنـي بـه وقـوع بپيونـدد، اخـلاق مـدار هـم هسـت ؟ يـا عناصـر ششـم و هفتـم (شـکوفايي همـۀ اسـتعدادهاي انسـاني و شـکوفايي هنرهـا و صنايـع ) بـه قـدري وسـيع و مبهم انــد کــه هيــچ امــري از دايــرٔە شــمول آنهــا خــارج نيســت !