چکیده:
با وجود آنکه در فقه اسلامی تنها از کتاب» سنت» اجماع و عقل به عنوان منابع استنباط نام
برده میشود» اما قواعد و اصول استنباط و فقاهت میتواند بسیار باشد. در این راستاء
فقهای امامیه» توجه ویژهای به قواعد فقهی داشته و دارند. با این وجود هنوز برخی از
قواعد فقهی که البته در استنباط بسیار سرنوشت ساز هستند» نظر فقها را به عنوان قاعده به
خود جلب نکرده اند. هر چند در لابهلای فتواها و استدلالهای فقهی از این قواعد بهره
بسیار برده شده است؛ ولی به صورت یک قاعده» مدون نگشته و حد و مرز آنها بوضوح
تبیین نگردیده است. از این دست قواعد میتوان به قاعده عدالت, قاعده سهولت» قاعده
مساوات و.... اشاره کرد. در این مقاله در صدد پاسخ دادن به این پرسش هستیم که آیا
فقیه با حقوقدان» خصوصا در موارد سکوت» نقص و تعارض قوانین و یا در مقام اختلاف
نظر دانشمندان» میتواند به قاعدهی عدالت استناد کند با خیر؟ در مورد استناد به «قاعده
ی عدالت» توسط فقها و حقوق دانان بیان می گردد که در استقرایی که صورت گرفته
حدود هشتاد فتوا یا نظر حقوقی است که در آن مواردء فقیه با حقوقدانان با تمسک به «
قاعدهی عدالت» به صدور («فتواء» با اظهار نظر حقوقی مبادرت کردهاند.
خلاصه ماشینی:
در این مقاله، در صدد پاسخ دادن به این پرسش هستیم که آیا فقیه یا حقوقدان، خصوصأ در موارد سکوت، نقص و تعارض قوانین و یا در مقام اختلاف نظر دانشمندان، میتواند به قاعدهی عدالت استناد کند یا خیر؟ در مورد استناد به «قاعده ی عدالت» توسط فقها و حقوق دانان بیان میگردد که در استقرایی که صورت گرفته حدود هشتاد فتوا یا نظر حقوقی است که در آن موارد، فقیه یا حقوقدانان با تمسک به « قاعدهی عدالت» به صدور «فتوا» یا اظهار نظر حقوقی مبادرت کردهاند.
بررسی: گرچه میان معنای فقهی و لغوی واژه عدالت تناسب وجود دارد، ولی از دقت در کلمات فقها و اهل لغت و نیز آیات و اخباری که پس از این در اصل بحث مطرح خواهد شد، چنین بهدست میآید که عدالت در فقه دارای مفهومی خاص مغایر با معنای لغوی است.
در واقع باید دید در مقام تشریع و جعل قانون، عدالت در احکام اخذ شده است و آیا ما در مقام استنباط میتوانیم از این عدالت سود جوییم؟ آیا قانونگذار در تمامی احکام خود عدالت را بعنوان یک قید لحاظ کرده است که ما از آن تعبیر به قاعده میکنیم ؟ قبل از پاسخ به این سئوال باید دید عدالت به چه معناست ؟ از آنجا که عدل و ظلم از ادراکات بدیهی عقل عملی است، تعریف آن کاری دشوار مینماید.
عدالت به عنوان یکی از قواعد و بنیادهای علم حقوق نیز همواره مورد توجه بوده است( جعفری لنگرودی، 1346، ج4، ص 260)، و نخستین بار در مقالهی« عدالت به مثابه قاعدهی فقهی » این قاعده مطرح و پذیرش شده است(مهریزی، 1376، ص 197-184).