چکیده:
ناصرخسرو قبادیانی از بزرگترین شاعران ایران در قرن پنجم هجری است. سدهای که قالب قصیده، قالب رایج و مسلط شعر فارسی بود. در این مقاله کوشش شده است به منظور شناسایی عمیق و همه جانبه سبک شخصی وی با نگاهی موشکافانه در سه سطح زبانی، ادبی و فکری به بررسی قصاید این شاعر پرداخته شود. مطالعه و بررسی این ویژگیها نشان میدهد که ناصرخسرو قصاید خویش را در بیست و پنج وزن سروده است. بیشترین بسامد اوزان متعلق به بحر هزج و کمترین آن مربوط به بحر رجز و مقتضب است. در قوافی قصاید بیشتر حروف«ر» و «ن» در جایگاه روی قرار دارند. تقریبا چهارده و نیم درصد قصاید دیوان وی دارای ردیفند که ردیفهای فعلی بسامد بالاتری دارند. تخفیف کلمات از ویژگیهای بارز زبان قصاید او میباشد. ناصرخسرو از ترکیبات و لغات عربی و پهلوی رایج، در قصاید خویش استفاده کرده است. تشبیه در قصاید او بیشترین بسامد و مجاز کمترین بسامد را دارا هستند. آرایه های پرکاربرد قصاید ناصرخسرو عبارتند از: تضاد، تلمیح، جناس، ارسال مثل و ... .
Nasser-i khusraw-i qubadiyani is one of the gretest poets of Iran in Hejira fifth century. In thatv century, Ballade format was the prevalent and dominant format in Persian poem. The poems of this poet will be considered for identifying his personal style deeply and holistically in three levels linguistic, literary, and intellectual. According to study of these features, Nasser-i khusraw has composed his poems in twenty five rhythms. Most of the frequencies of rhythms belong to hazaj measure and the least ones belong to epopee and moghtazab measure. In the rhymes of his poems the most frequent letters in ravi position are 'r' and 'n' Approximately, 14.5 percent of the Ballades in his poetical works has arrays that verb arrays have the hijher frequency. Vocabulary reduction is one of the remarkable features of his Ballades. Nasser-i khusraw has used the common Pahlavi and Arabic compounds and vocabulary in his poems. Metaphor is the most frequent and metonymy (imagery)is the least frequent . more arrays of Nasser-i khusraw s ballades are as follows : opposite, allusion, equivoque, proverb, … .
خلاصه ماشینی:
هر آنچ امروز نتواند بفعل آوردن از قوت نیاز و عجز اگر نبود ورا چه دی و چه فـردا (دیوان ناصرخسرو، ص ١) زمانی کز فلک زاید فلک نابوده چون باشد زمان و چیز ناموجود و ناموجود بـی مبـدا (همان ) اسکان ضمیر «مراد از اسکان ضمیر اینست که مصوت آغاز ضمیر را (که همواره قبل از آن همزه است ) حذف کنند، یعنی همزه و مصوت حذف میشود و صامت ضمیر به کلمۀ ماقبل میچسبد» (کلیات سبک شناسی، شمیسا: ص ١٩٩) در قصاید ناصرخسرو ٧٢٣ مورد اسکان ضمیر یافت شد: زندان تو آمـد پسـرا ایـن تـن و زنـدان زندان تو آمـد پسـرا ایـن تـن و زنـدان این بند نبینـی کـه خداونـد نهادسـت بر ما کـه نبینـدش مگـر خـاطر بینـا؟ (دیوان ناصرخسرو، ص ٤) الف -٢- سطح واژگانی یا سبک شناسی واژه ها ناصرخسرو اغلب از لغات رایج و پرکاربرد زبان فارسی بهره گرفته است ، لغاتی که رنـگ و بوی فارسی بخود گرفته و تقریبا برای همه فارسی زبانان قابل فهم اسـت .