چکیده:
از جمله ادلهای که در کلمات فقها به آن استناد میشود اطلاق مقامی است. پژوهش حاضر با توجه به اهمیت این بحث در صدد روشن کردن حقیقت و ماهیت اطلاق مقامی و به دست آوردن ضابطه آن و تبیین حجیت آن میباشد. نخست حقیقت اطلاق لفظی و سپس بحث اصلی شروع میشود و در ادامه با بیان امثلهای از کاربرد اطلاق مقامی به فواید آن و سپس به تبیین ادله اعتبار اطلاق مقامی و حجیت چنین اطلاقی میپردازد. در پایان به بیان چند فرق میان اطلاق لفظی و اطلاق مقامی میپردازد تا تفاوت ماهوی این دو اطلاق روشن شود.
خلاصه ماشینی:
نوع دوم: عبارت است از اینکه وقتی مولی در مقام بیان تمام امور هست در این صورت اگر امکان بیان همه این امور نباشد پس به ناچار باید از روشی دیگری برای بیان تمام قیود دخیل در غرضش استفاد کند حالا اگر مولی از روش دیگری استفاده نکند به اطلاق مقامی کشف میکنیم که قیود دیگری مد نظر شارع نبوده است، البته این نوع از اطلاق مقامی در مواردى به كار مىرود كه اطلاق لفظى محال است.
اما اگر قید از موارد تقسیمات ثانویه بود «تقسیماتى كه بعد از عروض امرى بر ماهیت و ضمیمه چیزى به آن انجام مىگیرد، مثل: تقسیم نماز به حسب قصد امر كه بعد از تعلق امر به ماهیت نماز صورت مىگیرد، زیرا قبل از آن امرى وجود ندارد كه مورد قصد قرار گیرد (چون اطلاق و تقیید لفظى در مورد آن محال است) یعنى اگر قیدى مطلوب مولا باشد نمىتواند آن را از طریق تقیید بیان كند»، اطلاق نیز محال است، زیرا رابطه اطلاق و تقیید، عدم و ملكه فرهنگ نامه اصول فقه، ص 228.
اما اگر قائل به وضع برای اعم شویم میتوانیم به اطلاق لفظی تمسک کنیم چرا که ولو این بیع در نزد شارع فاسد باشد اما باز هم بیع نام دارد.
2. در اطلاق لفظی شرط است که متکلم در مقام بیان باشد هر چند ما این شرط را توسط اصل عقلایی اثبات کنیم ولی در اطلاق مقامی چنین چیزی شرط نیست، برای مثال وقتی گفته میشود الفاظ محمول بر معانی عرفی خود هستند بر اساس اطلاق مقامی است چرا که اگر مراد شارع معنایی متفاوت از معنای عرفی بود باید توجه میداد.