چکیده:
مجموعه نمایشی «من فوق سبع سماوات » باکثیر از جمله نمایشنامه های تاریخی اسلامی است که حضور عنصر شخصیت در آن بسیار پررنگ تر از دیگر عناصر نمایش است . شخصیت در نمایشنامه به انواع گوناگونی از جمله اصلی و فرعی، ایستا و پویا، مقابل و مخالف ، نوعی و همه جانبه و... تقسیم بندی میشود. شخصیت پردازی در نمایشنامه معمولا به کمک برخی تکنیک ها همچون گفتگو، عمل ، صحنه پردازی و نامگذاری صورت میپذیرد. این مقاله بر آن است از یک سو انواع مختلف شخصیت ها را در این مجموعه بررسی کند و از سوی دیگر تکنیک های شخصیت پردازی باکثیر را تحلیل کند. نتیجه اینکه باکثیر، از تمامی انواع شخصیت بهره جسته است و از همه تکنیک های شخصیت پردازی بجز تکنیک نامگذاری استفاده کرده است ؛ زیرا شخصیت های نمایشنامه ، واقعی و تاریخی هستند و خواننده تنها با شنیدن نام آن ها به اسلامی بودن فضای نمایش پی میبرد. البته بهره گیری از عنصر گفتگو در شخصیت پردازی نسبت به دیگر عناصر نمایش قویتر است .
خلاصه ماشینی:
"در این اثر، عواد تمام نمایشنامه های کوتاه و بلند باکثیر را بررسی کرده است ؛ وی خصوصا به مجموعۀ نمایشی «من فوق سبع سماوات » پرداخته و سبک و محتوای هر کدام از هفت اثر را به لحاظ فن نمایشنامه نویسی واکاوی کرده است ؛ اما به عنصر شخصیت در آن چندان توجهی نکرده است .
شخصیت پردازی در نمایش نامه های احمد باکثیر باکثیر در این مجموعۀ نمایشی از انواع شخصیت ها بهره گرفته است که با توجه به فراوانی نوع شخصیت ها، از این میان شخصیت های اصلی، مخالف ، فرعی، قراردادی و مقابل تحلیل خواهد شد؛ اما برای پرهیز از اطاله کلام و رعایت حجم مقاله ، ایستایی و پویایی هر کدام از شخصیت ها در ضمن عناوین مذکور، مورد توجه قرار گرفت .
(میرصادقی، ١٣٧٦ش : ٩٩) این نوع از شخصیت در مجموعه نمایشی محدود است و تنوع ندارد؛ مثلا «عامل »(کارگزار) در نمایشنامۀ «من فوق سبع سماوات » از جمله شخصیت های قراردادی است ؛ زیرا خواننده میتواند حدس بزند که پیامبر شخصیتی مورد اعتماد و تابع قوانین اسلامی را به عنوان کارگزار و مسئول گرفتن زکات انتخاب میکند.
وی شخصیتی ثابت قدم دارد که به هیچ رو حاضر به سرپیچی از قوانین اسلامی و گرفتن رشوه نیست ، بنابراین شخصیت او ایستاست ؛ اما از لحاظ حضور در داستان جزء شخصیت های مخالف است ؛ زیرا چنانکه شاهد آن بودیم وی با سخنانش و با زیرکی تمام ، دروغ ، نیرنگ و بدی ثعلبه را آشکار میسازد و نمایش را به نقطۀ اوج میکشاند."