چکیده:
یکی از مباحثی که در نفس شناسی فلسفی همیشه مطرح بوده ، قوای نفس است . ملاصدرا نیز مانند دیگر فلاسفه برای نفس قوای متعددی قائل است . وی در بیان علت و ملاک تعدد قوای نفس ، دو ملاک ارائه می دهد و بر اساس آن ، قوای نفس را از یکدیگر متمایز می کند. در نفس شناسی ایشان رابطه قوا با نفس بر اساس مبانی ویژة او از جمله اشتداد وجود، حرکت جوهری ، جسمانیه الاحدوث و روحانیه الابقاء بودن نفس ، توجیه پذیر است . وی برای قوة خیال جایگاه خاصی قائل است و آن را مرتبه ای از مراتب نفس می داند که در مقاله حاضر به تشریح این دیدگاه و ارائه ادله اثبات کننده آن پرداخته ایم
خلاصه ماشینی:
"رابطۀ نفس با قوا آنچه که طرح آن ضروری می باشد، این است که منظور صدرالمتألهین و دیگر حکمایی که تعدد قوا را بیان کردند، این نیست که درون انسان چندین قوه مستقل و مجزا از یکدیگر قرار دارد که هر یک کار خود را انجام می دهند و ارتباطی با نفس ندارند؛ بلکه منظور این است که ١٤٣ تمام آثار و افعال نفسانی مستند به نفس هستند، لیکن برخی از افعال نظیر احساسات ظاهری و باطنی ، با وساطت آلاتی که همان قوای نفسانی باشند، انجام می شوند و گروهی دیگر به طور مستقیم از نفس صادر می شوند، مانند ادراک حضوری نفس به ذات خود.
صدرالمتألهین در بحث اثبات وجود حس مشترک بیان می کند که ما قائل هستیم که مدرک همه ادرکات در نفس حاصل می شود و اندام های بدن و مغز صرفا جنبۀ اعدادی ١٥٣ دارند و نفس را مستعد می کنند تا در عالم خودش به ادرک امور نائل آید، چون نفس را مدرک حقیقی می دانیم و باید غیر از قوة عاقله ، قوة نفسانی دیگری ، مانند حس مشترک وجود داشته باشد؛ چرا که در وجود خود دو نوع ادراک را می یابیم : ادراک کلیات و ادراک جزئیات که بنا بر قاعده «اتحاد مدرک و مدرک » باید دو نوع مدرک نیز داشته باشیم که یکی ، مدرک کلیات (قوة عاقله ) و دیگری ، مدرک جزئیات (حس مشترک ) باشد؛ به عبارت دیگر، چون نحوة وجود کلی غیر از نحوة وجود جزئی است و دو وجود متباین مورد ادراک قرار می گیرد، باید مرتبۀ ادراک کلیات در نفس غیر از مرتبۀ ادرک جزئیات باشد؛ بنابراین ، چاره ای جز پذیرفتن وجود قوه ای همچون حس مشترک نداریم ."