چکیده:
تاریخ هنر و ادب اروپا در دهه های نخستین قرن نوزدهم، شاهد ظهور مکتب ادبی نوینی با عنوان رمانتیسم بود. این مکتب ادبی نوظهور به سرعت توانست ادبیات ملل دیگر جهان را هم تحت تاثیر قرار دهد. مشرق زمین به ویژه کشورهای عربی و ایران نیز در پی گسترش ارتباطات با غرب، میزبان این نحله ی فکری _ ادبی جدید شدند و به تبع آن، شاعران و نویسندگان بزرگی که در اندیشه تجدد و نوآوری بودند. به این مکتب نوپا گرویدند. ابراهیم ناجی، شاعر معاصر مصر و محمد حسین شهریار، شاعر معاصر ایران زمین از جمله شاعرانی بودند که سعی داشتند اندیشه-های رمانتیکی را در ادبیات سرزمین خویش بارور سازند. آثار این دو شاعر به حق آیینه ی تمام نمای لطیف ترین مضامین و مفاهیم رمانتیکی می باشد. اشعار ناجی و شهریار، مضامین رمانتیکی مشترک بسیاری دارند؛ عشق به عنوان یکی از این مفاهیم، جایگاه در خورتوجهی را در میان دیگر مضامین به خود اختصاص داده است، عشقی که با شور و اشتیاق در هم می آمیزد. در این میان، طبیعت پناهگاه خستگی های ناجی و شهریار است؛ هر دو شاعر هنرمندانه آن را با عشق خویش پیوند داده، در دامانش تسلی می یابند. ناجی و شهریار به گونه ای این مفاهیم را با عنصر عاطفه و خیال می آرایند که در قلب و جان مشتاقان شعر و ادب تاثیر عمیق و توصیف ناپذیری می گذارد. مقاله ی حاضر می کوشد با رجوع به دیوانهای شعر ناجی و شهریار، آن دسته از اشعار این دو شاعر بزرگ ایران و مصر را که به لحاظ تعبیر و مضمون، قرابت و شباهت عمیقی میان آنها حاکم است و مفاهیم رمانتیکی در آنها نمود بیشتری دارد با رویکردی تطبیقی مورد بررسی قرار دهد.
خلاصه ماشینی:
مقاله ی حاضر می کوشد با رجوع به دیوانهای شعر ناجی و شهریار، آن دسته از اشعار این دو شاعر بزرگ ایران و مصر را که به لحاظ تعبیر و مضمون، قرابت و شباهت عمیقی میان آنها حاکم است و مفاهیم رمانتیکی در آنها نمود بیشتری دارد با رویکردی تطبیقی مورد بررسی قرار دهد.
(علیزاده،1374: 597) آنچه که هر خواننده نکته سنجی را با تامل در قصاید رمانتیکی ابراهیم ناجی و محمد حسین شهریار به خود مجذوب می سازد، نزدیکی اعجاب انگیز برخی مضامین و مفاهیم این دسته از اشعار در آثار این دو شاعر است؛ گویی برخی ابیات در دیوان یکی از ایشان، ترجمه دقیق ابیات شاعر دیگر می باشد و این در حالی است که این دو شاعر، نه تنها آثار یکدیگر را ندیده اند بلکه شاید اسم همدیگر را هم نشنیده باشند.
در این بخش از مقاله سعی بر آن است که برخی از عناصر و مضامین مکتب رمانتیسم که در اشعار این دو شاعر تجلی بیشتری دارد، در دوره های مختلف حیات ایشان با رویکرد تطبیقی مورد بررسی قرار گیرد: 6-1- عشق و شیدایی عشق به عنوان عنصر اصلی بسیاری از آثار برجستهی جهان، نقش سازندهای در ادبیات داشته است؛ چه بسا «اگرعشق نافرجام بئاتریس نبود محال بود که اثر ارزشمند «کمدی الهی» دانته (Dante) خلق شود.
(عشماوی، 1980: 49) ابراهیم ناجی و محمدحسین شهریار نیز به عنوان نمایندگان مکتب رمانتیسم مصر و ایران به شایستگی توانستند از این مضمون در آثار خویش بهره بگیرند.