چکیده:
« قصیده ی عینیه ی » [1]شیخ الرئیس ابو علی سینا و «نی نامه ی » [2]مولانا جلال الدین محمد رومی از این جهت که هر دو بیان کننده ی هبوط روح انسانی از عالم ملکوت و مجردات به کالبد تیره ی انسانی هستند شباهت هایی دارند . اما از آن جهت که ابن سینا به مساله نگاهی عقلانی؛ و خشک و فلسفی، اما مولانا نگاهی دردمندانه و عاشقانه و از سر سوز دارد از هم متفاوتند . ابن سینا روح انسان را واردی ارجمند می داند و به ورودش دل خوش می دارد و از فرط دلخوشی و غرور علمی آن را در قالب معمائی طرح می کند و از مخاطب می طلبد که منظور او را دریابد . اما فریاد مولانا از این پیشامد بلند است و سینه ی شرحه شرحه از فراق می خواهد که سوز اشتیاق به وصال مجدد را بازگوید، باشد که بدین ترتیب تشفی قلبی برایش حاصل شود . ابن سینا به هبوط نگاهی آموزشی - تعلیمی ( educational ) اما مولانا نگاهی احساسی و عاطفی ( emotional ) دارد . ابن سینا واقعه را خطیر نمی بیند، بلکه امر برایش طبیعی جلوه می کند . اگر چه تلاش نموده ، ماجرای هبوط را در قالب معما بیان نماید اما کلامش چندان به سوی زبان استعاری و رمزی نگراییده است، بلکه لبریز از صراحت است. اما مولانا به سبب دردمندی و بزرگ دیدن واقعه ، کلامی بس استعاری و کنایی اختیار کرده است .
خلاصه ماشینی:
com"/> دکتر رضا سمیع زاده استادیار دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) چکیده « قصیده ی عینیه ی » [1]شیخ الرئیس ابو علی سینا و «نی نامه ی » [2]مولانا جلال الدین محمد رومی از این جهت که هر دو بیان کننده ی هبوط روح انسانی از عالم ملکوت و مجردات به کالبد تیره ی انسانی هستند شباهت هایی دارند .
لازم به یادآوری است که مقوله ی تمثیل روح به پرنده اگر چه بسیار رایج بوده است و حتی در کتاب ضیافت افلاطون ( symposium ) نیز سابقه ی آن را می توان دید ، باید آن را حاکی از این عقیده بدانیم که بشر با چنین تمثیلی در نظر داشته است که پیوند بین زمین و آسمان برقرار کند و در عالم کبیر یعنی جهان هستی، دوختگی و پیوند بین زمین و آسمان را در پیوند بین روح و جسم نشان دهد که یاد آور این بیت منسوب به مولا علی علیه السلام است که می فرماید : أتزعم أنک جرم صغیر و فیک انطوی العالم الاکبر (امام علی (ع)، 1362: 175 ) گفتیم آن گاه که حادثه از حد عرف پا فراتر گذارد، زبان دیگر قدرت بیان خود را در بازگو کردن آن از دست می دهد یعنی صورت واقع گرای ( realist ) زبان قدرت بیان تجارب ماورائی را ندارد .
و این جاست که انسانی عقلانی و منطقی ( logical ) همچون ابن سینا هم مجبور است که به شعر روی آورد ، چون قصد بیان وقایعی را دارد که از جنس طبیعی ، عادی و مأنوس نیستند، اما اگر در ژرفای اندیشه اش دقت کنیم، او را دارای اندیشه ای کاملا منطقی و خطی می بینیم که هیچ گاه از آن مسیر سر راست به جانبین اعلی یا اسفل انحراف نمی یابد و پیوسته در همان مسیر گام می نهد و این چنین منطقی بودن خود را حفظ می کند و نشان می دهد که عرفان و اشراق در او عرضی و منطق و خرد در او ذاتی شده است .