چکیده:
نقد روانشناختی اساسا اثر ادبی را به عنوان بیان حالات ذهن و ساختار شخصیتی نویسنده که در یک قالب داستانی ارائه شده است، بررسی می کند. این رویکرد در دهه های نخستین قرن 19 پدید آمد و بخشی از جریانی بود که طی آن رویکرد بیانگرانه ی ماهیت ادبیات، جایگزین دیدگاههای رمانتیک و نگرشهای پیشین مبتنی بر تقلید و کاربردی بودن ادبیات گردید. در سال 1827، «تامس کار لایل» بیان کرد که مسالهی معمول نزد بهترین منتقدان ما در عصر حاضر سوالی است اساسا روانشناختی که باید با کشف و تعریف مشخص ماهیت منحصر به فرد شاعر از روی شعرش پاسخ داده شود. در طول تاریخ نظریه های فروید و یونگ هماره از اصلی ترین نظریات در خصوص روانکاوی و روانشناختی تلقی شدهاند. این دو تصورات گوناگونی از ضمیر ناخود آگاه داشته و نظریات بسیار مهمی در این ارتباط بیان کرده اند. در این مقاله سعی گردیده که با توجه به سیر انفسی طرفه بن عبد در یکی از قصیده هایش(الغزل و الفخر) ردپاهای شاعر از سفر درونی اش تجزیه و تحلیل گردیده و همچنین با تطبیق این نشانهها با آموزه های روانکاوی فروید و یونگ،موقعیت شاعر در هر بیت مشخص شده و نقدی روانشناختی بر کل شعر صورت گیرد.
خلاصه ماشینی:
از آن جمله در شعر حافظ: روز و شب خوابم نمی آید به چشم غم پرست بس که در بیماری هجر تو گریانم چو شمع (حافظ، 1380: 171) اما در این بیت شاعر همچنان در مرحلهی نهاد به سر می برد ، چرا که هنوز خودی خود را مورد خطاب قرار داده و هجران را شایستهی معشوق نمی داند .
اما نکات این بیت در زینهی سوم روانشناسی یونگ: الف) در این جا شاعر نیز به سوی ناخودآگاهی خود گام برداشته و در حال تماشای معشوق درونی خویش است.
لذا شاعر در این بیت نیز در حال توصیف زیبایی چشم ها و گونه های معشوق درونی خویش است، بلافاصله زمانی که بعد از توصیف چشمها به گونهها میرسد، خواه ناخواه گونههای سفید و زیبای بچه آهو برای او تداعی می شوند؛ لذا این مسأله نیز از دلایل تأیید کنندهی دیگر بر وجود شاعر در مرحلهی فرامن است .
ویژگی دیگری که در این بیت وجود دارد، این نکته است که با توجه به این که مرحله ی فرامن که خود از ناخودآگاهی نشأت میگیرد ،منزلگاه ارزشهاست، لذا شاعر نیز واژهی حر را بسیار مناسب برای این معشوق درونی برگزیده است.
» در این جا نیز نقاب داشتن این معشوق درونی خود میتواند دو مطلب بسیار مهم دیگر را متذکر شود که برای شاعر در زمانی که در این سفر انفسی بوده است، تداعی شده است: الف)مورد اول این که همان طور که گفته شد، از دید یونگ این ناخودآگاهی جمعی است که آرکی تایپهای مهمی از جمله آنیما را می سازد.