چکیده:
این مقاله، برآن است تا نمونههایی از واژههای فارسی پرکاربردی را که امروزه آگاهانه یا ناآگاهانه عربی پنداشته میشوند و در گفتار و نوشتار بیشتر به شیوه واژگان تازی و ساختار آن زبان با آنها رفتار میشود بررسی، و اثبات کند که این واژه ها اگرچه به نظر عربی میآیند، ریشه فارسی یا غیرتازی دارند. همچنین علل و عواملی را که منجر به عربی دانستن این لغات شده، شناسایی می کند و از نظر میگذراند. این واژه ها را در متن مقاله به بخشهای گوناگون تقسیم کردهایم و سپس با ذکر منابع تاریخی و ادبی و فرهنگهای معتبر فارسی که ریشه برخی از واژه ها در آنها نوشته شده به این نتیجه رسیدیم که ریشه بسیاری از این واژگان، فارسی یا غیرعربی است و سرانجام در مییابیم که اشتراکهای وزنی و لفظی ملاک تشخیص اصالت و ریشة واژه نیست و بهترین راه برای شناسایی آن شناخت و دستیابی به ریشه آنهاست.
خلاصه ماشینی:
"این واژههارا در متن مقاله به بخشهای گوناگون تقسیم کردهایم و سپس با ذکر منبع تاریخی وادبی و فرهنگهای معتبر فارسی که ریشه برخی از واژهها در آنها نوشته شده به ایننتیجه رسیدیم که ریشه بسیاری از این واژگان،فارسی یا غیرعربی است و سرانجام درمییابیم که اشتراکهای وزنی و لفظی ملاک تشخیص اصالت و ریشۀ واژه نیست وبهترین راه برای شناسایی آن شناخت و دستیابی به ریشه آنهاست.
(شیر،1386:224) دین اگرچه در زبان عربی واژههایی فراوان از این کلمه مشتق شده(دیانت،ادیان،متدینو تدین)و هموزن لغات عربی است،این واژه در اصل فارسی اوستایی و«نام فرشتهای است که مأمور حفظ جهان و نیز نام روز بیست و چهارم از ماههای خورشیدیاست.
(همان،10)در این موردهم بسیاری از واژگان که نه خاستگاهشان کشورهای عربی بوده و نه ریشۀ عربی داشته،به رسم معمول عربی شدهاند که در این بخش به ذکر چند مثال بسنده میکنیم: 1,3,2 واژههایی که از انواع بازیها و با لوازم تمدن است: نام این واژهها و اصطلاحات مربوط به آنها،از فارسی به عربی رفته و درواقع«معرب»شده است؛درحالیکه ریشه و خاستگاه آنها هم عربی نیست؛(خانلری،1347:127)مانند «شطرنج»:که در اصل«شترنگ»بوده است(یر:1386:149)و برخی هم«شتررنگ»نوشتهاند.
(آموزگار،1382،144) 3,3,2 واژههای ریشهار در فرهنگ کهن ایرانی برخی واژگان با وجود شکل نوشتاری عربی و کاربرد فراوان در زبان فارسی،ریشۀدر تاریخ و فرهنگ کهن فارسی دارند که در ذیل به برخی از آنها اشاره میشود: «دهقان»:«خاندان دهقانان از بزرگزادگان ایرانی بودند که در روزگار ساسانیان طبقۀاشرافی محض شمرده میشدند و پس از سقوط این سلسله نیز برجای ماندند و دردورۀ اسلامی هم تا سدههای سوم و چهارم نشانی از آنها در دست است."