چکیده:
کتاب «ایمان و آزادی» مجتهد شبستری قرائتی دگر از ایمان در کتاب هدایت دارد. سخنان نویسنده هرچند شیرین است، اما نباید حلاوت کلام، فریبی شود تا از حقیقت آن باز بمانیم. بهتر است با همان مبانی هرمنوتیکی فهم کتاب و سنت، به منبع رجوع کرد و آب را از سرچشمه نوشید. ایمان در قرائت شبستری به تجربه دینی تفسیر میشود و در احیای دین به احیای تجربه دینی بسنده میشود.این مقاله با رویکرد تحلیلی و اسنادی، بند بند کلام را به آیه آیه کتاب عرضه کرده است. ریشه ایمان و متعلقات آن، صفات ایمان مؤمنان و نیز لوازم ایمان از قرآن گرفته شده است. و در نهایت، مدعیات با ادعاهای قرآن در کنار هم آمده و قضاوت به خوانندهگان سپرده شده است.
Mujtahid Shabistari's book Eman wa Aazadi contains another conception of the faith in the Book of Guidance. Though the author's views are nicely expressed، one should not be deceived by the beauty of his words and then cannot reach the truth. One had better use the hermeneutic principles of understanding the Qur'an and the Sunnah and refer to the main source to satisty one's thirst. According to Shabistar's interpretation، faith is viewed as a religious experience and in reviving religion، it is regarded as reviving an experience. Using an analytical approach and documentary evidence، the author compares the items in the author's speech، one by one with the Qur'anic verses. The roots of faith، the appurtenance of faith، the attributes of the faithful and requirements of faith are all taken from the Qur'an. In conclusion، the suppositions of the author are contrasted with the Qur'anic ideas and put at the disposal of the reader to judge.
خلاصه ماشینی:
"قرآن خود در دو موضع مؤمنان حقیقی را چنین وصف کرده است: «إنما المؤمنون الذین إذا ذکر الله وجلت قلوبهم و إذا تلیت علیهم آیاته زادتهم إیمانا و علی ربهم یتوکلون الذین یقیمون الصلاة و مما رزقناهم ینفقون أولئک هم المؤمنون حقا لهم درجات عند ربهم و مغفرة و رزق کریم(انفال: 2-4) و «و الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله و الذین آووا و نصروا أولئک هم المؤمنون حقا لهم مغفرة و رزق کریم»(انفال: 74)؛ یعنی گرچه ایمان در دلهایشان نقش میبندد و معرفتشان به آیه آیه قرآن بر ایمانشان میافزاید، اما ایمان بر افعالشان هم جاری میشود، براساس آن، هجرت و جهاد کرده، انفاق نموده و نماز به پا میدارند.
وقتی عربهای عصر رسول هنوز به عمل جاهلی «ظهار» 185 رفتار میکردند، آیه مجازات آنها نازل شد و در نهایت، چنین وحی شد: «ذلک لتؤمنوا بالله و رسوله و تلک حدود الله و للکافرین عذاب ألیم» (مجادله: 4)؛ معنایش این است که برای اینکه فرهنگ جاهلی از جامعه شما رخت بندد و به فرهنگ ایمان در آیید، باید حدود خدا را رعایت کنید.
هرچند نکته اصلی این کلام با مسئله ایمان ارتباطی ندارد و باید در بحث خاتمیت و قلمرو دین پیگرفته شود، اما ذکر یک نکته خالی از فایده نیست و آن اینکه آن، چه خدایی در مسند ایمان اینان قرار گرفته است که میفهمد که روزی شریعت باید ختم شود و دین کامل شود(مائده: 3)، و اینان میفهمند که او نباید چنین میفهمیده است؟ چه بد خدایی درست کردهاند که در ختم رسالت هم راه را نمایان نکرد و خلق را به خود واگذار کرد!"