چکیده:
همواره بحث از چیستی وحی از منظرهای گوناگون بحثی جذاب بوده است. در این میان، جسارت حکیمان در ورود به این عرصه و دستاندازی به فهم ابعاد و اضلاع وحی ستودنی است. فلاسفه، با طرح این بحث، گام مؤثری در راه تلفیق دین و فلسفه و تحلیل فلسفی آموزههای دینی برداشتند. ملاصدرا وحی را نوری میداند که طوری ورای طور سایر مدرکات دارد. وی فاعل وحی را خدا و البته حامل آن را نبی میداند که افزون بر کمال سه قوة عاقله، متخیله، و حاسه، از جانب خدا نیز مأموریت یافته است و از رهگذر وحدت با عقل فعال، به درک معارف ملکوت میرسد. وحی در اندیشة وی، گزارهای و زبانی بوده که از طریق تنزل در مراتب وجودی عالم و انشای نفسانی نبی، رقم خورده و دارای مراتب عقلانی، مثالی، و حسی میگردد.مهمترین دستاورد این مقاله آن است که زبانی بودن وحی در نظریه ملاصدرا، سازوکار لازم را مییابد. در نگاه نهایی، میتوان ادعا نمود که پارههای مثبت نظریة وحی فلسفی میتواند در تکمیل و غنای وحیشناسی قرآنی، بهویژه در مباحثی همچون تمثل و دیداری و شنیداری شدن وحی، ما را مدد رساند و عدم اعتنا به این دیدگاه، چالشهای جدی فراروی وحی را بیپاسخ میگذارد.
The question of the nature of revelation in the view of various thinkers has been of special interest، and philosophers' audacity to embark on this area and delve into the various aspects of revelation meets full approval. The philosophers' embarkment on this subject is an active step towards the integration between religion and philosophy and philosophical analysis of religious teachings. Mulla Sadra considers that revelation is far too high above any sort of perception. He thinks revelation is initiated by God and it is conveyed to people by the prophet، and along with his perfectness of intellect، imagination and sensation، is chosen by God to carry out a mission and it is through the union with active intellect that the prophet attains heavenly knowledge. According to Mulla Sadra، revelation is verbal and propositional which is reduced to the existential states of the universe and prophet's psychological nature and intellectual، ideal and sensory levels. The most important finding of this article is that Mulla Sadra sees that the verbal form of revelation demands certain mechanisms. To sum up، it is possible to suppose that the positive aspects of the philosophical theory of revelation camcontribute to completing and enriching the study of revelation in the Qur'an especially concerning such questions like revelation's being exemplified، visual or audiable، and if not attention is given to this idea، serious prolems will remain unsolved.
خلاصه ماشینی:
"44 د) وحی زبانی و بصری پس از آنکه روشن شد پیامبر حقایق و معارفی را از عالم بالا دریافت میکند و این امر به روشنی بر وحی گزارهای دلالت دارد، مناسب است به این بحث بپردازیم که آیا این وحی زبانی نیز هست یا نه؟ به تعبیر دیگر، آیا این گزارهها جامة الفاظ نیز پوشیدهاند؟ اگر پاسخ مثبت است، کی و کجا به لباس الفاظ درآمدهاند؟ آیا پیامبر این کار را انجام داده یا خود وحی از ابتدا بدین شکل، تنزل نموده است؟ ملاصدرا صورت ظاهری الفاظ قرآن را مانند معانی عقلی آن، به کلی، نازل شده از عالم بالا در عالم اشخاص و اجسام میداند که البته از سمع و نظر ما غایب میباشد.
83 وی در شرح اصول کافی، برای این تطابق، چند دلیل ذکر میکند: اول آنکه در آیاتی از سورة تکویر (إنه لقول رسول کریم ذی قوة عند ذی العرش مکین)(تکویر: 19ـ20)، خداوند جبرییل را ملکی میداند که نزد صاحب عرش مقام دارد و چون صاحب عرش خداوند است که منزه و دور از مکان و جسم داشتن است، هر کسی که نزد خداست نیز منزه از جسم و مکان خواهد بود که این دستمایة خوبی برای تطبیق عقل فعال بر جبرییل است؛ دلیل دیگری که ملاصدرا ارائه مینماید آن است که آموزندة علوم، خود باید عقل بالفعل باشد و حالت بالقوه نداشته باشد که در مورد ملائکه، این فعلیت تام ثابت شده است."