خلاصه ماشینی:
دکتر مینو ورزگر جنبههای روانی-زبانی خواندن جنبههای زبانی خواندن سالیان متمادی بود که زبانشناسان خواندن را فقط در شناسائی حروف و کلمات و تبدیل آنها باصوات میدانستند،اما امروزه،روانشناسان زبان دریافتهاند که خواندن تنها تمایزات بصری حروف و کلمات را در بر نمیگیرد بلکه مراحل پیچیدهتری را بدنبال دارد که با تشخیص حروف،شناسائی کلمات و تمایزات بصری آغاز میگردد و با تشکل عقیده، پیشبینی نظرات براساس مطالب خوانده شده در متن و بالاخره درک مفهوم منظور نویسنده ادامه مییابد.
لوفور میگوید فقط اشکال در فهم ساختمان جمله است که درک مفهوم را دشوار میسازد و کلمات در فهمیدن یا بد فهمیدن متن آنقدر که جمله تاثیر دارد اهمیت ندارند.
با همه این احوال خواندن یک مهارت پذیرنده است بدین معنا که خواننده فقط مطالب را جذب مینماید بدون اینکه خود چیزی ایجاد نماید.
رودل01(0791)عقیده دارد که خواندن مستلزم شناخت جملات جدید،تمایز ما بین جملات دستوری یا غیردستوری و تشخیص علامات خاص بافتی(متنی)است تا بتوان بمعانی جملاتی که دارای یک"روساز"با"ژرفساز"های مختلف هستند یا اینکه دارای یک "ژرفساز"با"روساز"های مختلف هستند پی برد بنابراین خواننده در وهله اول باید به معانی کلمات و پسوند و پیشوندهای آنها پی ببرد تا بتواند مفهوم جمله را دریابد.
حتی دستور گشتاری هم که در دو سطح مختلف"روساز"و"ژرفساز"عمل مینماید،مراحل فکری و عوامل روانی را که منتهی به"ژرفساز"و اشتقاق معنی از یک ردیف کلمات و زنجیروار بدنبال یکدیگر قرار دارند نادیده میگیرد،حال آنکه درک مفهوم بدون دخالت عوامل روانی بطور کلی غیرممکن است.
بدون حافظه خواننده نمیتواند قادر به جذب مطالب خواننده شده باشد تا اینکه بعدها بتواند آنها را بمطالب متن ارتباط دهد و پیام نوشتاری را درک نماید.