چکیده:
عرفای اسلامی عوالم وجود را به سه عالم«معقول»،«محسوس»و«مثال و خیال»که بین این دو عالم قرار دارد، تقسیم میکنند.عالم مثال و خیال عالمی است که جوهرهء تمامی محسوسات در آن موجود و هنرمندان نگارگر پس از آشنایی و آگاهی از چگونگی نقش تخیل عرفانی(خیال متصل و خیال منفصل)و درک زیبایی حقیقی عالم مثال قادر به انعکاس آن در نگارههایشان شدند. دامنهء تخیل در عالم مثال،نگارگر را از طبیعتنگاری به جوهرهنگاری سوق داد،سیر تحول تخیل در سه شاهنامهء ایلخانی،بایسنقری و طهماسبی پس از درک و نهادینهشدن مختصات عوالم خیال و مثال در فضای فرهنگی و هنری جامعهء سنتی،سیری استعلایی یافته و از مرحله ثبت متخیلانهء روایت که به بازگویی تصویری داستان(در نگارههای ایلخانی)میپرداخت به شکلی متعالیتر در نگارههای شاهنامهء بایسنقری و در اوج خود در مرحلهء تخیل روایتگرانه به انعکاس نمونههای عالم مثال و خیال در شاهنامهء طهماسبی رسید. مقایسهء سه نگاره با عنوان مشترک«بارگاه»در سه شاهنامه و دریافت شباهتها و تفاوتهای بصری آنها و همچنین میزان بهرهء آنها از مختصات عالم مثال و خیال،از اهداف مقاله است.نگارهء کیومرث از شاهنامهء ایلخانی در اوایل قرن هشتم نشاندهندهء تأثیرات تاریخی زمان،اعمال سلیقهء حکام مغول و تأثیر هنر وارداتی از چین و بیزانس و تأثیر بلاشک عوامل بیرونی اجتماع و نبود نظامی خاص در تفکر هنری است که در نتیجه به روایتگری متخیلانهء نگارهها در شاهنامه بزرگ ایلخانی انجامید.در نگارههای شاهنامهء بایسنقری اوایل قرن نهم،حرکت در مسیر تبلور هویت ایرانی، پیرایش از دستاوردهای بیگانه و نهادینهشدن خاستگاههای عرفانی،همچنین نیاز به انعکاس ویژگیهای عالم خیال و مثال در آثار هنری را نشان میدهد و حضور انگارههای بهشتی و اوج زیبایی را در نگارههای شاهنامهی طهماسبی در اوایل قرن دهم هجری میتوان ملاحظه کرد.در نگارههای شاهنامهء طهماسبی،تخیل نگارگر به مرحلهء متعالی خود یعنی تخیل روایتگر رسانده شده که سرمنشاء ورای تخیل مرسومداشته و فراآگاهانه است.
خلاصه ماشینی:
"عرفای اسلامی عوالم وجود را به سه عالم«معقول»،«محسوس»و«مثال و خیال»که بین این دو عالم قرار دارد،
عالم مثال و خیال عالمی است که جوهرهء تمامی محسوسات در آن موجود و هنرمندان نگارگر پس از
آشنایی و آگاهی از چگونگی نقش تخیل عرفانی(خیال متصل و خیال منفصل)و درک زیبایی حقیقی عالم مثال قادر
ایلخانی)میپرداخت به شکلی متعالیتر در نگارههای شاهنامهء بایسنقری و در اوج خود در مرحلهء تخیل روایتگرانه به
انعکاس نمونههای عالم مثال و خیال در شاهنامهء طهماسبی رسید.
میزان بهرهء آنها از مختصات عالم مثال و خیال،از اهداف مقاله است.
مثال در آثار هنری را نشان میدهد و حضور انگارههای بهشتی و اوج زیبایی را در نگارههای شاهنامهی طهماسبی در
اقدام کرده و در این مسیر،الگوهای عالم خیال و مثال را با
تخیلی است که فضای منبسط آن گسترهء تخیل هنرمند
خود به انعکاس فضای عالم مثال نگاره میپردازد.
عالم خیال که عالمی بی ماده است و به 1lهمین دلیل صور موجود در آن زمان و مکان مادی خاصی
از دیگر ویژگیهای عالم خیال و مثال این است
نمایش رمزهای عالم مثال در طبیعت نمادین نگاره و در
او در این فضای بهشتی مظهر حقیقت است و نماد انسان
تا چه اندازه دارای صفات عالم خیال و مثال و در نوع خود
عالم خیال رسیده است(تصاویر 1،2 و 3).
این نگاه در نگاره بارگاه کیکاوس،(شاهنامهء بایسنقری)
و این خیال تخت است که بر نگاره نقش شده است نه
در نگارهء طهماسبی نقش اصلی با خیال روایتگر است که
نمایش اوج و تعالی نگاه هنرمند به عالم مثال است."