چکیده:
این مقاله دیدگاه های طالبوف را درباره وجوه گوناگون تمدن جدید غرب، آزادی، دموکراسی، علم و تعلیم و تربیت و استعمار، به کوتاهی بررسی می کند. چگونگی برخورد ایرانیان با تمدن غربی و پیدایش فرنگی مآبی یا غربزدگی نیز مبحثی است که دیدگاه های طالبوف پیرامون آن به کوتاهی مورد اشاره قرار گرفته است. با این هدف که نقش و جایگاه و تاثیر او در پیدایش «گفتمان غربزدگی» در ایران قرن بیستم معین و شناخته گردد.
خلاصه ماشینی:
با این حال باتوجّه به کثرت مطالعهء طالبوف در آثار متفکران اروپایی،از راه ترجمهء روسی آن آثار، نکتههای ناگفته و کمگفته شده دربارهء عناصر گوناگون فکر و فرهنگ و علم و تمدن جدید در آثار او نیز پیدا میشود.
برای نمونه جایی،از زبان همان شخصیتهای خیالی،جنگ و حاکمیت زور بر روابط بینالملل را طبیعی میداند و در جای دیگر در پی اندیشهء جهان وطنی و دولت جهانی میرود!(طالبوف،کتاب احمد،ج 3،صص 180 به بعد؛طالبوف،همان،ص 64) پرسش از راز ترقی غرب و چیرگیاش بر شرق که از دههها پیش،ذهن شماری از اندیشهگران ایرانی را ربوده بود؛پاسخهای عمده نیز حول شرایط سیاسی و مدنی و معرفتی دور میزد.
امّا در غرب که نظام آزاد وجود دارد،بر پایهء قانون،تعلیم و تربیت،اجباری شده و علم و آگاهی،عمومی گشته و این نیز به نوبهء خود راه مشارکت مردم در سرنوشت کشور را باز کرده است(طالبوف،کتاب احمد،ج 2،ص 92).
اینگونه سنجشگریها دربارهء علوم سنّتی و علوم جدید،با آنچه که در آثار دیگر اندیشهگران ایرانی هم روزگار طالبوف آمده و نیز با آنچه که فی المثل بعدها نزد کسانی چون تقیزاده و از جمله در مجله کاوه،مطرح شده قابل مقایسه است.
طالبوف نیز همصدا با ملکم و مستشار الدوله در برابر کسانی که به نام دین با تجدّدگرایی و اصلاح نظام سیاسی مخالفت میکنند،تأکید میکند که در شرایط حاکمیت استبداد و بیقانونی،احکام اسلام معطل مانده و عملا میان آنها و شرایط سیاسی جامعه انفکاک حاصل شده است.
این اندیشه در آثار ملکم و بعضی دیگر از نمایندگان تجدّد ایرانی پیش از عصر مشروطه بارها مطرح شده و زمینهساز اندیشهء حکومت اسلامی زیر نظر مجتهدان بوده است.