چکیده:
نقش تانیث در زبان عربی، چشمگیر است؛ چه به لحاظ واژگانی که در زیرمجموعه مونث های سماعی قرار می گیرند و یا مونث هایی که دارای علایم تانیث اند، حال، تانیث آنها از نوع حقیقی باشد یا مجازی. در همین سمت و سوی، آن دسته از مونث های سماعی که در جرگه واژگان دو وجهی قرار می گیرند و از بسامد درخوری بهره وراند، جای قابل ملاحظه خود را دارند، همچنانکه تانیث در دستور زبان عربی- به تبع واحدهایی که زبان از آنها تشکیل شده- نیز حیطه پر وسعتی را از آن خویش دارد. این پژوهش، چند و چون این ویژگی زبانی را مطمح نظر دارد.
خلاصه ماشینی:
صرف وجود و بقای صوری انسان؛یعنی،همان وجود عینی و خارجی او برای آدمیزادگان طبیعی است که برخوردار از الویّت و اهمّیّت بسیار فراوان باشد و این هیئت و ساختار فیزیکی هم از اندامهای گوناگونی فراهم آمده است که چنانکه ملاحظه میشود پارهای از آنها در زمرهء مؤنثهای سماعی قرار گرفته است؛از آن جمله: أذن/سنّ/کبد/یمین/بنصر ساق/کفّ/یسار/خنصر/عقب ذراع/عین/ناب/رجل/فخذ ورک/رحم و رحم/قدم/ید (نک:الأمین؛به نقل از رسولی،15 به بعد) واژگان دو وجهی: ابط/ثدی/عضد/قفا/متن ابهام/عاتق/عنق/کتف/اصبح عجز/فؤاد/لسان/نفس (رسولی،15 به بعد) و اینک نمونهای از نامها و صفات مربوط به اعضای بدن که دارای علامت تأنیثاند: جثّةالانسان:شخصه؛الأدمه:باطن الجلد؛قصرة:أصل العنق؛راحة:الکفّ؛ فروة:جلدة الراس؛شاکلة:الخاصرة؛محیّا الانسان:وجهه؛قمحدوة:النّاشز من الرأس فوق القفا،الخاصرة؛غدائر:ذوائب الشعر(الواحدة غدیرة)،رکبه؛سویداء القلب:هی علقة سوداء فی وسط از قلب؛سلامیّات:العظام الّتی بین کلّ مفصلین من مفاصل الأصابع؛أمّ الرأس:جلدة رفیقة فوق الدّماغ اذا بلغت الشجّة الیها قیل لهل: مأمومه.
(ابن الاجدابی،339)زهیر گوید: و من یعص أطراف الزّجاج فانّه یطیع العوالی رکّبت کلّ لهذم(ثعلب،50) در همین راستا قابل توجّه است تأنیث بسیاری از نامهای مناطق و بلاد و مدن و قراء و اقوام و قبایل و عشایر و اسامی و کلمات مربوط به حیوانات و حشرات و موارد فراوان دیگر که استقصا و درج حتّی اهمّ آنها سخن را به درازا میبرد.
این امر، خاصّ عرب نبود که مردم یونان و ایران نیز پیش از آنکه همسرانشان مادر شوند به کارهای معمولی خانه و کاشانهء خویش اشتغال داشتند و پس از آنکه مادر میشدند شأنی دیگر پیدا میکردند و مرتبت امر و نهی مییافتند؛همچنانکه عادت عرب بادیه نیز بر همین منوال است.