چکیده:
هدف تمامی جمعیتها و سرزمینها، رسیدن به عدالت اجتماعی و توسعه است. برای رسیدن به این هدف، اجزای
مورد نیاز باید تأمین شوند. گامهای آغازین برای رسیدن به هدف، کارکردهای مربوط به رشد اقتصادی است که با آن
میتوان نیازهای اولیه جمعیت را پاسخ داد.
جهتگیری و سرمایهگذاری برای توسعه انسانی و مدیریت خردمندانه، گامهای بعدی برای رسیدن به هدف را
تشکیل میدهند.
باید توجه داشت که رشد اقتصادی از نیازهای اولیه میباشد، ولی تنها وسیلهای است برای رسیدن به هدف یعنی
توسعه انسانی.
خلاصه ماشینی:
باید توجه داشت که رشد اقتصادی از نیازهای اولیه میباشد، ولی تنها وسیلهای است برای رسیدن به هدف یعنی توسعه انسانی.
در تئوریهای مربوط به توسعه یافتگی سرزمینها، توجه بیشتر به ابعاد فرهنگی است؛ زیرا هدف از توسعه، ایجاد زندگی پرثمری است که توسط فرهنگ تعریف میشود.
مساواتی کهانکار استعدادهای فکری و روحی را کاری کاملاً بی ربط دانسته و برای استعدادها و تلاش انسانها ارزش لازم را قائل است؛ زیرا پرورش استعدادها و شایسته سالاری در جامعه، سبب ارتقای مستمرّ کل جامعه و نظام اجتماعی گردیده و زندگی بهتر و انسانیتری را برای جمعیت فراهم آورد.
تا از این طریق بتوان به توسعه انسانی دست یافت؛ زیرا از ضروریات یک جامعه توسعه یافته، دارا بودن انسانهای اقتصادی تکنولوژیکی با بینشهای عمیق اجتماعی ـ فرهنگی است.
بنابراین رشد اقتصادی شرط لازم برای رسیدن به توسعه و عدالت اجتماعی است.
انسانهایی که از نظر اجتماعی ـ فرهنگی از غنای کافی برخوردار باشند، لذا دارا بودن چنین انسانها و جامعهای، شرط لازم و اصلی برای تأمین عدالت اجتماعی در جامعه است.
لذا؛ 1ـ کار و تلاش مضاعف 2ـ ایجاد درآمد و ارزش افزوده بیشتر 3ـ پسانداز و انباشت ثروت 4ـ سرمایهگذاری مجدد و افزایش درآمد، پلههای اوّلیه و شرایط لازم برای رسیدن به توسعه و عدالت اجتماعی میباشند.
بنابراین، شرایط لازم برای رسیدن به توسعه و عدالت اجتماعی، رشد اقتصادی است.
در غیر این صورت، چنانچه رشد اقتصادی به لحاظ استخراج منابع و چنین مواردی حاصل گردد، گرایش این رشد به سوی توسعه و تأمین عدالت اجتماعی در جامعه با مشکل مواجه خواهد بود.