چکیده:
ذوقافیتین سرائی، در قرنهای کهن، از فنون هنری محسوب میشد که متاسفانه اکنون بدست فراموشی سپرده شده است. به منظور حفظ این فن ظریف و مشکل، در فرهنگ پارسی، سرودن آنرا از دیرباز آغاز نمودهام تا این هنر شگفتانگیز در فرهنگ زبان و ادب فارسی پایدار ماند. اما برای آموزش و پرورش نوپایان و دانشجویان و مشتاقان به سرآمدی و اثرپردازی در فنون ادبی باید عرض کنم که: طی این مرحله بی همرهی خضر مکن چه در محضر پر فیض استادانی ره یافتم که هر یک مهر و ماه آسمان علم و ادب بوده و هستند چه: یاد یاران یار را میمون بود خاصه کان لیلی و این مجنون بود
خلاصه ماشینی:
اینک موافق حال است غزل ذوقافیتین خود را که به بحر هزج و وزن مفاعیلن به نام مرغ شباهنگ سرودهام تقدیم دارم: به بزم خلوتش گویاشباهنگست مهمانش که آن دستان سرای شب خوش آهنگست الحانش نوای عاشقی دارد بلب آن مرغ خوش نغمه ز صلح و دوستی خواند که از جنگست افغانش طرب زا میکند رندانه هر جمع صفا را خوش که در بزم محبت نقش ارژنگست میزانش نمیگردد بگرد ناکس و مرد سیه کاسه که داند این چینین کس لکه ننگست دامانش غزلخوان در ثنا خوانی بوجد آرد حریفان را بشادی پای چون کوبد هماهنگست دستانش نوای عشق میخواند درآن شام طرب افزا دهد جولان به هر بزمی ولی تنگست میدانش مگر با غیر بنشیند خلاف مردُمی باشد زبس بد دیدهاز خویشی که نیرنگست پیمانش پریشان است از نااهل مردُم در جهان عمری که هر بیگانه خو در شهر هم سنگست شیطانش یم چشم بخونآمیز مارا (ساحلی) بیند که موج غم فرو ریزد بخون رنگست توفانش آذرماه 1359 البته هدف نهایی این بود که تا این شیوه دشوارو دلنشین از لوح خاطر ادب دوستان محو نشود و این فن هنری از اشعار فارسی بدست فراموشی زمان سپرده نگردد به ناچار از آن تاریخ طبع آزمایی آغاز شد و تاکنون بلطف باری تعالی ادامه دارد، نیکوست تا از غزل دیگری که با سه قافیه سرودهام نگارش یافته یاد کنم تا شاهد صادق در صدق مدّعی باشد: راه طلب مفعول، مفاعیلن، مفعول، مفاعیلن ای آنکه بکوی دوست تنها گذری خندان گاهی بنما آگاه مارا خبری چندان سرگشته و بیخویشم در عشق نهان سوزت با لطف و صفای خویش بنما نظری ای جان در خلوت شب با دل تا بزم سحرگاهی توحید تو میگویم با چشمتری نالان توبه شکنم خوانند در میکده عشقت خرسند که نشکستم زیبا سحری پیمان بعد از من بیدل باد در خاطر مشتاقان از آه جهانسوزم تنها ثمری پایان چون سربنهم بر کف در راه ولیّ حق ایمان هنرم باشد یکتا گوهری رخشان با پنج تنت یارب ذکر دگری دارم کز دل به لبم آید کارا اثری منّان چون مهر علی (ع) دارم در سر بشب رحلت آماده پروازم پویا سفری آسان ای دل به چه اندیشی در راه طلب عمری با (ساحلی) عاشق زینجا گذری خندان 25/3/75 نگارنده بسیار خرسند است که با صرف عمر گرامی و مجاهدت بسیار تا این زمان یکصد غزل دو قافیه - سه قافیه - چهارقافیه و تمام قافیه با حاجب در کتاب اعجاز سخن چاپ دوم آورده و هم چنین کتاب دیگری به نام (فرهنگ ساحلی) قافیه در خدمت واژههای فارسی که پس از سالهای طولانی بارنج و مرارت و گذشت عمر در سال 1375 پایان یافته و در اختیار امور معاونت تحقیقاتی و پژوهشی و دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران قرار دادهشد و خوشبختانه با زمان یک سال و اندی بررسی و سپس با حسن نظر اساتید مجرب و صرافان سخن ونکته سنجان،امعان نظر دقیق گردید و این دو کتاب در تاریخ ادبیات کشور منحصر به فرد شناخته شد که در پیشگفتار کتابها درج گردیده است.