چکیده:
پروردگار دانا و توانا را سپاس که نگارنده را توفیق عطا فرمود تا این مقالت را نیز چون سه مقالهء گذشته به شرح و تبیین اسم الله بیاراید و با عباراتی زیبا و از تفسیر شیوا و دلربای کشف الاسرار و عدة الابرار سخن را آغاز و با رازنیوشان نوای راز ساز کند و درهای معانی را از دریای أسرار،با غواصی نظم پارسی و تازی به جلوهگاه معرفت ریزد به عقید ثمین انگیزد و بر گردن عروس سخن آویزد. سپس عقائد نحویان بصره و کوفه را دربارهء کلمهء اسم و وجه اشتقاق آن بیاورد و نظر ادیبان و عارفان و مفسران بزرگ جهان را دربارهء معنای اسم و محل اشتقاق آن بیان دارد و بدین نکتهء جالب اشارت برد که،اگرچه نحویان مکتب بصره با دلائلی لغوی و صرفی کلمهء اسم را از سمو مشتق دانند ولی بعضی از مفسران عارف و عارفان مفسر نظری غیراز این دارند و معنای وسم یعنی داغ و نشانه را برای اسم آرند و در حقیقت نظر مکتب کوفی را در معنی لحاظ کنند
خلاصه ماشینی:
1 خلیل بن أحمد عروضی در کتاب العین اشتقاق آنرا از سمّو داند و گوید:و الإسم: أصل تأسیسه السّمو،و ألف الإسم زائدة و نقصانه الواو،فإذا صغرت قلت:سمیّ و سمّیت و أسمیت و تسمّیت بکذا،قال: باسم الذی فی کلّ سوره سمه2 شیخ طوسی رحمة اللّه تعالی علیه نیز وجه اشتقاق بصریان را پذیرفته است و گوید الاسم:مشتقّ من السّموّ و هو الرّفعة و الأصل فیه[یعنی فی الإسم]سمو بالواو، و جمعه اسماء مثل فنو و أقناء و حنو و أحناء و إذا صغّرته قلت سمیّ قال الرّاجز: باسم الذی فی کلّ سورة سمه سپس قول کوفیان را رد کرده،فرمایند:و قیل إنّه مشتق من سمة و ذلک غلط لأنّ ما حذفت واو الفعل منه لا بد خله ألف الوصل:نحو عدة و وعد،وزنة و وزن لمّا حذفت الفاء لم تدخل ألف الوصل.
4 امّا بعد از این اقوال:که همگی بر محکومیّت مکتب کوفی،در بیان مبدأ اشتقاق إسم، دلالت دارد،رشید الدین میبدی را مینگریم که گوید: بسم اللّه:گفتهاند که اسم از سمة گرفتهاند وسمت داغ است،یعنی گویند اللّه دارندهء آن رقم و نشانکردهء آن داغ است،سپس دو بیت زیر را بر معنای وجه اشتقاق کوفی میآورد که: بندهء خاص ملک باش که با داغ ملک روزها ایمنی از شحنه و شبها ز عسس هرکه او نام کسی یافت،از این درگه یافت ای برادر کس او باش و نیندیش ز کس و حال،جال اینجاست که به نقل روایتی از حضرت امام رضا علیه آلاف التحیّة و السلام و الثناء میپردازد که حضرت فعل وسم را بدین معنی بکار بردهاند آنجا که گوید:«علیّ بن موسی الرّضا(ع)گفت«إذا قال العبد بسم اللّه فمعناه و سمت نفسی بسمة ربّی»خدایا داغ تو دارم و بدان شادم امّا از بود خود بفریادم،کریما بود من از پیش می برگیر که بود تو راست کرد همه کارم.