خلاصه ماشینی:
و تنها وسیله ارتباط و تجانس میان حکمرانان و امرای مسلمان ملل مختلف زبان فارسی بود که بهعنوان یک ضرورت و نیاز آن فرا میگرفتند و گذشته از آن زبان فارسی تا آن زمان علاوه بر باقی ماندن بر شالوده اصلی آریایی خود،تعاد زیادی واژههای عربی و ترکی را هم پذیرفته بود بویژه فارسی رایج در هند به صورت زبانی مخلوط از زبانهای ایرانی و عربی و ترکی و تورانی و حتی هندوستان درآمد بود و به همین دلیل برای بیشتر غیر ایرانیان به خوببی قابل فهم و درک گردیده بود و آموختن آن به آسانی مقدور میگردید.
جنب و جوش و تحرّک براای فارسی آموزی و فارسی دانی و فارسی سرایی و غارسی خوانی بیشتر از ایران پیدا شد و تاریخنویسان و مترجمان و فیلسوفان و لغتنویان و سخنوران و رهبران دینی معروفی از هندو و مسلمان آزادانه در کنار هم میزیستند و بیشتر استانداران و نوابان و اعیان اهل فضل ب فخر و غرور ملک الشعرا الشعراهای برای زبان فارسی و هندی داشتند و شعرای هندی زبان میکوشیدیند در سرودههای خود اندیشهها و الفاظ فارسی بگنجانند و آن را قابل فهمتر کنند و می توان گفت از زمان سلطنت اکبر تا حدود دو قرن بعد هندوستان در زمینه زبان و ادب فارسی و پذیرفتن فرهنگ ایرانی گوی سبقت را از جهان و حتّی خود ایران ربوده بود؛طبیعی است که در چنین شرایطی شعرا و دانشمندان هندی با همتایان فارسی خود تماس نزدیک و مستقیم داشتند و از سوی دیگر سخنورانی بودند که خود به هردو زبان فارسی و هندی شعر میسرودند و خواه و ناخواه داد و ستدهای واژگانی و زبانی میان این دو زبان انجام می گرفت و از این راه زبان فارسی به شدّت و بهطور طبیعی در زبانهای هندی نفوذ میکرد و تأتیر میگذاشت.