چکیده:
رویدادهای تاریخی به ناگهان روی نمیدهند، بلکه زمینهها و عوامل گوناگونی در ایجاد آنها نقش دارند. برخی از این عوامل کوتاه مدت و برخی دیگر بلند مدت هستند. اغلب در ایجاد یک اتفاق هر دوی این عوامل نقش دارند. واقعه کربلا در سال 60 یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ اسلام است. در آن واقعه نوه پیامبر(ص) و اهل بیت او به دست گروهی از مسلمانان شهید شدند. پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی- تحلیلی و با روش کتابخانهای درصدد پاسخ به این سؤال است که چه علل و عوامل اجتماعی و فرهنگی کوتاه مدت و بلند مدتی در ایجاد آن واقعه نقش داشتند. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که تقابل دو سنت دینی و قبیلگی، تعصبات و نزاعهای قبیلگی و قومگرایی از مهمترین علل و عوامل ایجاد آن واقعه بودهاست.
Historical incidents never take place abruptly; there must be some social reasons for their occurance. The event of Ashura that led to the martyrdom of Imam al-Husayn and his companions in 61AH/ 680 disclosed the real and disgusting face of the Umayyad dynasty. According to the present study it took place in effect of the contradiction of Islamic vs. tribal traditions. Hence, nepotism was one of the major reasons.
خلاصه ماشینی:
معاویه که جزو «طلقاء» یعنی آزادشدگان پیامبر9 هنگام فتح مکه بود و وجه قانونی و مشروع در جامعه حجاز و عراق برای خلافت نداشت، بعد از شهادت علی7 رسماً خود را خلیفه مسلمانان نامید.
در یک برداشت دیگر قبیلگی، میتوان اینگونه بیان کرد که علی7 و اهل بیت او از منظر بسیاری از قبائل عرب، دارای هویت معنوی فاقد هویت قبیلگی بودند و معاویه، یزید و امویان به طور کلی دارای هویت قبیلگی و فاقد ارزشهای معنوی؛ و این هویت قبیلگی بود که در نیمه نخست قرن اول در عراق و شام پیشتاز بود.
یکی از نمونههای تهی شدن نهادهای دین مدار این تبلیغ حکومت بود که مسجد تنها مکان عبادت خدا است نه مکان فعالیتهای اجتماعی به مانند عصر پیامبر9 و حتی خلفای راشدین (40-11ق).
احتمالاً در آن زمان این افراد به تفکیک عمل از ایمان که یکی از ارکان مهم و اساسی اعتقادی مرجئه در عصر اموی بود اعتقاد نداشتند، آنان به ظن خود قصد ورود و فراگیر نشدن آشوبهای سیاسی را داشتند.
اشتراک در نژاد و خویشاوندی در نظریات جدید علوم سیاسی یکی از عوامل عینی پیدایش ملت است؛ گرچه استعمال واژه ملت برای دوران گذشته دور از واقع است، اما میتوان این را برداشت کرد که پیوند نژادی اعراب شامی برخلاف اعراب عراق که اقوام آریایی نیز در آن سکونت داشتند، عاملی مهم در سازگری اجتماعی منطقه شامات بود.
علاوهبر این میتوان اینگونه گفت که معاویه و خلفای بعد از او مناسبات اجتماعی خود در منطقه شام را بر اساس قبیله استوار کرده بودند.
پس بهتر است گفته شود معاویه در شام از اعراب جنوبی و در عراق از قبیله ثقیف برای تحکیم پایههای حکومت خود استفاده کرد.