چکیده:
عنصر معنوی در کنار عنصر قانونی و عنصر قانوی، از عناصر مسئولیت کیفری تلقی میشود. عنصر معنویِ جرم(قصد مجرمانه) معمولا و غالبا بروز و نمود خارجیِ فیزیکی ندارد. احراز این عنصر در برخی جرایم بویژه در جرم سبّالنبی که مجازات سالب حیات دارد، از اهمیت بیشتری برخوردار است. در جرم سبّالنبی، قصد عام، اراده و قصد سبّ و توهین است که البته تمسخر، غضب، مستی و اکراه، نواقض این اراده و قصد بوده و به طور نسبی و با شرایطی، رافع مجازات اعدام میباشند، هرچند در برخی حالات، کیفر تعزیر برداشته نمیشود. در سوء نیت خاص نیز از این جهت که سبّ، نوعی توهین است، قصد خاص آن، قصد تحقیر و خوار کردن است. این پژوهش به بررسی فقهی قصد عام و قصد خاص این جرم پرداخته است و نگاهی نقادانه نیز به قانون مجازات اسلامی دارد.
The spiritual element, along with the legal element, is considered as one of the elements of criminal responsibility. The spiritual element of the crime (criminal intent) usually and often does not have a physical appearance. Verification of this element is more important in some crimes, especially in the crime of sab al-nabi, which is punishable by death. In the crime of blasphemy, the general intention is the will and intention of insulting, which of course mockery, anger, drunkenness and reluctance are violators of this will and intention, and relatively and with conditions, they are amenable to the death penalty, although in some cases, Ta'zir punishment is not removed. In the case of special malice, because sabba is a kind of insult, its specific intention is to humiliate and humiliate. This research has investigated the jurisprudence of the general intention and the specific intention of this crime and also takes a critical look at the Islamic Penal Code.
خلاصه ماشینی:
در جرم سب النبي ، قصد عام، اراده و قصد سب و توهين است که البته تمسخر، غضب ، مستي و اکراه، نواقض اين اراده و قصد بوده و به طور نسبي و با شرايطي، رافع مجازات اعدام ميباشند، هرچند در برخي حالات، کيفر تعزير برداشته نميشود.
ارتکاب سب از روي تمسخر اگر فرد قصد سب و توهين را نداشته باشد، اما از باب تمسخر و استهزاء، سب النبي را مرتکب شود، آيا احکام ساب النبي را دارد؟ علامه حلي ميفرمايد: هرکس به خداي بلند مرتبه ، آيات و نشانه هاي او يا به پيامبران خدا و کتب آسماني و پيامبر(ص) و امامان معصوم (ع) چه به صورت جدي و چه به صورت مسخره، دشنام دهد، قتل او جايز است (علامه حلي،١٤٢٠، ج٥، ص٣٩٦).
اما کسي خود را براي جنايت مست کرده باشد يا حتي بداند که در صورت مست شدن، مرتکب جنايت خواهد شد و سپس در اثر مستي و در حالت سلب اختيار، مرتکب جنايت شود، مجموع افعال وي ، در حکم فعل واحد مستمر بوده و گويي چنين فرض خواهد شد که قصد جنايت در زمان ارتکاب آن وجود داشته است و شرط تقارن زماني عنصر مادي و رواني جرم محقق شده است .
حال اگر در جرم سب النبي ، مرتکب ، شبهه اکراه يا ادعاي آن وجود را بنمايد، آيامجازات برداشته مي شود؟ چه مبناي ما تمسک به قاعده درء ـ به سبب تحقق عنوان شبهه ـ باشد و چه بنا به قول صاحب جواهر اينکه حدود مبني بر تخفيف و مسامحه است (نجفي ، ١٤٠٤،ج٤١،ص٢٧٦) و چه اين دو را به هم تاويل و ارجاع دهيم ، اکراه، رافع مجازات است .