چکیده:
نقد و نظر در مورد جریانات ادبی در یک قرن اخیر بیشتر در ادبیات جامعه ما رقم خورده و در پارهای مواقع پا از حد ممکن فراتر گذاشته شده و منجر به تخریب جریانات ادبی شده است. از تخریب نیما و جریان نیمایی گرفته تا جریانات بعد از آن. این نوشتار در پاسخ به مقاله مذکور نوشته شده که به تخریب مکتب پایایسم پرداخته و تلاش نموده با تفسیر به نفع خود دستاوردهای این مکتب را در زیر مجموعه و یا اندیشه مکتب اصالت کلمه به بشمار آورد، غافل از اینکه آنچه به عنوان اندیشه این مکتب مطرح شده سیستم فکری عرفان تصوف میباشد و آنچه اندیشه خود پنداشته قبل از هر چیز نیاز به نقد و بررسی دارد و پیشتر مطرح شده است. همچنین چیزی که در مقاله مذکور مشاهده میشود نوعی سطحینگری با چاشنی تخریب است که توسط دو تن از اعضای این مکتب به وقع پیوسته است.
در این نوشتار به موضوعاتی چون اصول و مولفههای مکتب پایایسم، دیالکتیک، جنسیتگرایی در ادبیات، فرمهای ادبی و... پرداخته شده است و تفکر پایایسم با آنچه که اصالت کلمه، اندیشه خود پنداشته در دو مقام پاسخ و اعتبار سنجی مورد بحث قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
مقاله مذکور در مقام پاسخگویی است و طرح سوال آن این است که آیا آنچه در این تحلیل تطبیقی صورت گرفته واقعیت اندیشه پایایسم است یا اینکه تفسیر مغرضانه و به نفع خود صورت گرفته است؟ نسخه برداری کلی اثر دیگران بدون استناد و ذکر نام صاحب اصلی اثر ۱- مورد اول: پایایسم به تفکرات و علوم نگاهی فراگیر دارد که این نگاه به صورت «درون روایتی» دانش ادبیات یا دیگر علوم را در درون یا بیرون نسبت به هم مورد توجه قرار میدهد.
و حتی اگر بر فرض نیز این مطلب درست باشد و ویرایش جدیدی در آن ایجاد نشده باشد باز با توجه به آنچه در بالا ذکر شد تفاوت پایاجنسیت با جنس سوم در اصالت کلمه مشخص است و تنها قضاوت کردن در مورد ذکر کلمهای از یک متن و تفسیر شخصی آن بدون در نظر گرفتن دیگر اصول این مکتب نمیتواند کار درستی باشد.
استفاده از ساختار آثار دیگران بدون استناد: در پاسخ به قسمت اول، نویسندگان مقاله با آوردن موضوعات مختلفی در کنار هم و تفسیر خود از متن تلاش کردهاند که سهم گرایی در مکتب پایایسم بعنوان زیر مجموعه و خوانشی از اصل همافزایی در مکتب اصالت کلمه جا زده شود و با ایجاد بازی زبانی در متن تلاش شده است که مفهوم همافزایی را به هر موضوعی بسط دهند در حالی که سهم گرایی به دنبال این است که سهمی که مطلقگرایی و نسبیگرایی از هم دارند را مشخص نماید.