چکیده:
عشق به عنوان یک موهبت الهی درنهاد همه موجودات عالم به ودیعه نهاده شده است تا از این طریق به کمال وجودی خویش برسند. ازآنجاییکه کاملترین نمود عشق دروجود انسان است، لذا از طریق این گوهر وجودی، میتواند نفس خود را بشناسد و وجودش را تکامل بخشد و به معرفت حق نائل شود. بنابراین اصل وجود عشق بنا به حکمت الهی در وجود انسان نهاده شده و به فعلیت رساند نوپروراندن اینگوهر وجودی درحوزه اختیار انسان است، هرچند لطف وعنایت حق رادراین حوزه نباید نادیده گرفت.این مقاله با استفاده از منابع کتابخانهای تهیه گردیده است. در مجموع میتوان گفت که ازدیدگاه صفیعلیشاه، عشق و محبت تنها طریق معرفت به خداوند و تحقّق وحدت ذاتی با اوست. تمامی پدیدههای عالم وهمۀ زیباییهای جهان، جمال و کمال خود را وامدار جمال وکمال آن ساقی هستیاند؛ یعنی انعکاس جمال وکمال حق، جهان را زیبا و فریبا کرده است و از وی زیباییهای جهان، یادآور حسن ازلی بوده و آن شاهد شوخ شهرآشوب در همۀ آفاق مشهود است.
خلاصه ماشینی:
بررسی عشق در دیوان صفی علیشاه نوشین حسانی 1 چکیده عشق به عنوان یک موهبت الهی درنهاد همه موجودات عالم به ودیعه نهاده شده است تا از این طریق به کمال وجودی خویش برسند.
در فرهنگ علوم عقلی نیرز آمده است: «عشق به معنای فرط حب و دوستی، مشتق از عشقه است و آن گیاهی است که هرگاه به دور درخت پیچیده، آب آن را بخورد و رنگ آن را زرد کند و برگ آن را بریزد و بعد از مدتی خود درخت نیز خشک شود وبالجمله عشق، تعلق قلب و حب زیاد است» (سجادی،1378: 357) علی اکبر دهخدا در لغتنامهاش مضمون فوق را از کتابهایی چون، برهان، تحفخ حکیم مؤمن، فرهنگ فارسی معین نقل میکند (دهخدا، 1341، ج34: 270) بنابراین میتوان گفت شکی نیست که لفظ عشق به معنای افراط در دوستی و محبت، از نام گیاهی به نام عشقه در زبان عربی که در فارسی عشق پیچان میگویندگرفته شده است و چون عشق همانند گیاه عشقه سراسر وجود انسان را در برمیگیرد از این کلمه گرفته شده است.