چکیده:
هدف از این پژوهش تحلیل و بررسی اسناد بالادستی آموزش و پرورش ایران از نظر میزان توجه و اهمیت به مولفه های شایستگی معلمان می باشد. یکی از مهمترین ارکان پیشرفت هر جامعه، نظام آموزشی آن جامعه است. تجربه نشان داده کخ هر کشوری که نظام آموزشی پویایی داشته باشد از انحطاط به دور است. بقا و کارآمدی هر نظام آموزشی تا حد زیادی به دانش و تخصص های متنوع، توانایی ها و مهارتهای منابع انسانی، به ویژه معلمان آن بستگی دارد. بنابراین هر چه معلمان مدیران و کارکنان آن از آمادگی، شایستگی بیشتری برخوردار باشند، سهم بیشتری در ارتقای سطح کارآیی سازمان خواهند داشت. در این سند، شایستگیهای معلمان به عنوان یکی از عوامل کلیدی در بهبود کیفیت آموزش و پرورش شناخته شده است. با توجه به تاثیرات مختلفی که معلمان در ابعاد مختلف می توانند بر دانش آموزان داشته باشند، توجه به شایستگی هایی که معلمان باید خود را با آن تجهیز کنند از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. این مقاله به صورت توصیفی- تحلیلی و از نوع کیفی است. روش گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای می باشد. با تحلیل سند، نتایج نشان داد که در حال حاضر، توجه به شایستگیهای معلمان در سطح بالایی قرار دارد و این مولفه به عنوان یکی از اصول اساسی در طرحها و برنامههای آموزش و پرورش لحاظ شده است. در نتیجه، پژوهشگران و صاحب نظران در حوزۀ آموزش و پرورش باید به این موضوع توجه نموده و تلاش کنند تا با بهبود شایستگیهای معلمان، کیفیت آموزش و پرورش را بهبود بخشند.
خلاصه ماشینی:
با تحليل سند، نتايج نشان داد که در حال حاضر، توجه به شايستگي هاي معلمان در سطح بالايي قرار دارد و اين مولفه به عنوان يکي از اصول اساسي در طرح ها و برنامه هاي آموزش و پرورش لحاظ شده است .
مباني نظري تحقيق گستره شايستگي حرفه اي و پارادايم هاي آن منظور از شايستگي ها مجموعه اي ترکيبي از صفات و توانمندي هاي فردي وجمعي ناظر به همهي جنبههاي هويت (عقلاني ، عاطفي ، ارادي و عملي ) ونيز تمام مولفه هاي جامعه سالم براساس نظام معيار اسلامي است ، که متربيان براي دستيابي به مراتب حيات طيبه در جهت درک موقعيت خود وديگران و عمل فردي وجمعي براي بهبود مستمر آن ، بايد اين گونه صفات وتوانمندي ها را «کسب » کنند (سند تحول بنيادين ، ١٣٩١).
بررسي سيرتحولات در قلمرو تربيت معلم درايران از آغاز تاسيس دارالفنون به عنوان نخستين مرکز تربيت معلم تاکنون نشانگر اين واقعيت است که گرچه اين نهاد تربيتي دستخوش تغييرات ومورد بازنگري مستمر به ويژه در جهت توسعه کمي قرار گرفته است ليکن به لحاظ فقدان ضمانت هاي قانوني ، مالي واجرايي نتوانسته است باايجاد تحول در راهبردها و رويکردهاي سنتي جايگاه پراهميتي در فرايند اصلاحات وتوسعه کيفي ومحتوايي و شايستگي حرفه اي درآموزش وپرورش پيداکند لذا بي سبب نيست که امروزه نظام تربيت معلم در کشورايران به علت ضعف فرهنگ برنامه ريزي علمي ونبود فرايند ارزيابي از نتايج و پيشرفت مراحل اجرايي طرحهاي اصلاحي ، با تنگناها و نارسايي هاي بسياري چون کمبود اعتبارات مالي ،نبود اهداف روشن در زمينه گزينش و آماده سازي معلمان و استخدام آنان ، نبود نظام صنفي براي معلمان ، فقدان تشکيلات تازه اي به منظور تحقق بخشيدن به آرمان ها و ارزشهاي جديدي که در راستاي تامين کادر شايسته آموزشي که بتوانند بابهره گيري از شايستگي حرفه اي خود نقش کليدي رادر فرايند اصلاحات آموزش ايفانمايند،مواجه است (جليلي، .