چکیده:
بررسی دلایل فقهی «مالیات بر خانه خالی»، گامی مهم در نتیجهبخشی و اجرائیسازی قانون مربوطه است چنانکه هدف این تحقیقِ تحلیلی - توصیفی از نوع کتابخانهای نیز همین میباشد. از طرفی علیرغم اهمیت این موضوع، ورود فقهپژوهان در این عرصه حتی بعد از انقلاب اسلامی و تشکیل حکومت اسلامی بسیار کمرنگ و ضعیف بوده و لذا این تحقیق کاملا جدید و نوآورانه است.
یافتههای تحقیق حاکی است مشروعیت فقهی «مالیات بر خانه خالی»، با سه دلیل قابل اثبات است: الف) نظر تاییدی حاکم شرع (با تصویب قانونی و تایید فقهای شورای نگهبان). ب) دلیل «عقل» با بررسی جوانب موضوع از حیث مصالح و مفاسدِ واقعیه. ج) قواعد «لاحرج» و «لاضرر»، مشروط به اثبات ضرری و حرجی بودن فقدان وجود چنین حکم و چنین مالیاتی.
عمومات و اصولی همچون «اوفوا بالعقود»، «المسلمون عند شروطهم» و «اصاله الصحه» از اثبات مشروعیت فقهی «مالیات بر خانه خالی» ناتوان هستند. همچنانکه دلایل مخالفان تحت عنوان 1- تعارض با قاعده تسلیط و حقوق مالکیت افراد 2- تعارض با قاعده لزوم صیانت از نظم اقتصادی و اجتماعی و جلوگیری از اختلال نظام، ضعیف بوده و توان معارضه با دلایل مثبته را ندارند.
Examining the jurisprudential reasons for "vacant house tax" is an important step in the conclusion and implementation of the tax law on empty houses, as is the purpose of this analytical and descriptive research, which is a library-type method of collecting information. On the other hand, despite the importance of this issue, the entry of jurisprudence researchers in this field even after the Islamic revolution and the formation of the Islamic government was very weak and weak, and therefore this research is completely new and innovative. The findings of the research indicate that the juridical legitimacy of the "vacant house tax" can be proven with three reasons: a) the approval opinion of the ruler of Sharia (with legal approval and the approval of the jurists of the Guardian Council). b) With the reason of "reason" through examining the aspects of the issue in terms of real advantages and disadvantages. c) The rules of "harmless" and "harmless", by proving the loss and harm of the absence of tax on an empty house. Generalities and principles such as "be faithful to the contracts", "Muslim fulfills his condition" and "principle of correctness of action" are unable to prove the jurisprudential legitimacy of "empty house tax". As the arguments of the opponents under the heading 1- conflict with the rule of subordination and property rights of individuals 2- conflict with the rule of the need to protect the economic and social order and prevent system disruption, are weak and they do not have the power to contradict the supporting reasons.
خلاصه ماشینی:
(قليزاده و اميري، ١٣٩٢، ١٠٦) اما از وجه سلبي، بخشي از تسهيلات اهدايي بانک مسکن براي خانه دار کردن مردم در راه ديگري مصرف شده است : «برخي سازندگان و انبوهسازان مسکن با استفاده از تسهيلات مسکن که محدود هم هست واحدهايي را ساختند اما به اميد گران تر شدن، خالي نگه داشتند، از سوي ديگر برخي افراد هم با استفاده از ١ درخصوص دليل مصطلح عقلي در فقه و استنباط احکام بر اساس حسن و قبح موضوعات با نظر به مصالح و مفاسد ادراک شده توسط عقل ، همواره اختلافات، چالش ها و آسيب هايي وجود داشته است که مجال ذکر آن نيست ليکن آنچه در اينجا مبنا و چراغ راه استفاده از دليل عقل قرار ميگيرد آن استکه در موضوعات مستحدثه و مسائلي که ابعاد جديدي پيدا کردهاند و در متون ديني مطلبي درباره آنها نيست ، چارهاي جز مراجعه به دلايل عقلي و آنچه در حوزه مصالح و مفاسد ميداني آنها ميگذرد و با عقل عرفي- که در پي حق و اصلاح امور است - درک مي شود نيست همچنان که سيره علما و مراجع عظام نيز در استدلال براي موضوعات مستحدثه مانند پيوند اعضا، خريد و فروش خون، لقاح مصنوعي، مسائل مربوط به بيمه و بورس و بانکداري مدرن و عقود مشارکتي جديد، جز اين نيست و دنبال ردپاي آن در منابع دست اول و دوم و دست چندم شرعي و فقهي نمي روند چون اساسا چيزي در اين مورد در متون نيست و گرنه با تالي فاسد و پاسخگو نبودن شريعت و فقه نسبت به مسائل روز و نيازهاي زندگي مواجه خواهيم شد.