چکیده:
امروزه آموزش و پرورش ما بیش از هر زمان دیگری به نونگری و بازنگری نظریهها و شیوهها و راهکارها نیاز دارد. در حال حاضر، ایجاد بینشهای جدید در معلمان نسبت به امور آموزشی و تربیتی از دانش افزایی آنها اهمیت و ضرورت بیشتری دارد. اینک دنیای تعلیم و تربیت به کلی متحول و دگرگون شده است.
وظیفه معلم دیگر محدود به انتقال دانش نیست، بلکه او بیشتر هدایت و رهبری دانش آموزان را بر عهده دارد. از این رو معلم در نقش مدیر کلاس درس باید برای رشد ذهنی، عاطفی، اخلاقی، اجتماعی و مهارتی دانش آموزان برنام هریزی کند و راهکارهای مناسبی را به کارگیرد تا دانش آموزان در حین انجام دادن فعالیتها و وظایف از پیش تعیین شده به اهداف و انتظارات آموزشی مشخص نایل شوند. برقراری ارتباط مناسب با دانش آموزان، در موفقیت معلمان بسیار موثر است. توان برقراری ارتباط موثر با دانش آموزان، غالبا میزان شایستگی و احتمال موفقیت معلم را تعیین می کند. از جمله مهم ترین مهارت های مورد نیاز معلمان کلاس در درس، می توان به مهارت های توجه کردن، گوش دادن، تشویق کردن، محترم شمردن، حل و فصل اختلافها و سخنرانی اشاره کرد. صرفا با صحبت کردن نمی توانیم با دیگران ارتباط موثر برقرار نماییم به عنوان مثال در مدیریت کلاس، سکوت راحت ترین مهارت برای استفاده است، در حالی که از همه کمتر مورد استفاده قرار می گیرد.
خلاصه ماشینی:
کليدواژه : معلم ، دتنش آموز، مهارت ارتباطي مقدمه : بعد از قرنها تجربه و پژوهش ، امروزه جهان تعليم و تربيت به اين نتيجه رسيده است که معلمان در کلاس بايد نقش مديريتي داشته باشند و مانند يک مدير آگاه و مدبر هم ياددهنده ، يادگيرنده ، راهنما، راهرو، مجري و هم راهبر باشند و نسبت به کار خود هم شناخت و مهارت داشته باشند، بيشتر شنونده باشند تا گوينده و در حقيقت برداشت اينگونه معلمان از مفهوم جديد آموزش است که تحول فکري رفتاري و ارزشي در دانشآموزان به وجود ميآورد و آنها را براي مسئوليتهاي روزمره و آينده آماده ميکند (مياحي مينابي، ١٣٨٩) بشر امروز بيش از هر زماني در کنار پيشرفتها و تحولات پي در پي علمي و صنعتي با ابهام و سردرگمي روبه رو است و بي شک قرار گرفتن در قلب چنين تحولات عظيمي، سلاحي نيرومند را در مواجهه با آنان ميطلبد که آن نيز چيزي جز مهارتهاي زندگي و هنر زندگي کردن نيست .
بر اساس گزارش مجتمع مديريت امريکا، اکثريت قريب به اتفاق دويست مديري که در يک تحقيق شرکت کرده بودند عقيده داشتند که مهمترين مهارت يک مدير توانايي او در رفتار و (نحوه رابطه ) با کارکنان استمديران براي اين مهارت درجه والاتري از فراست ، قاطعيت دانش و مهارتهاي شغلي قائل شده اند (مشبکي، ١٣٨٠) دانشگاه بعنوان يک سازمان اجتماعي براي عملکرد مطلوب ، بر همکاري نزديک بين تمامي کارکنان خود با سوابق تحصيلي و اجتماعي متفاوت نياز دارد.