چکیده:
ما
عرصهی معرفت به ویژه معرفت دینی. محل کشمکش میان گرایش تاویلی, تفکیکی و تعاملی
است. تفکر یونانی قرنها شاهد حکومت بلامنازع تاویلات طبیعتگرایانه باطنگرایانه و غیره
و جهان اسلام نیز شاهد غلبهی تاویلات کلامی. فلسفیء عرفانیء علمی و تفکیکگرایی و
غیره بوده است. مقاله حاضر در صدد نفی تفکیکگرایی و تاویلگرایی مطلق بودهء راه «تعامل
در عین تفکیک» را به عنوان دو شرط لازم معرفت به ویژه معرفت دینی معرفی کند؛ تا از این
طریق پژوهشگر به دام تاویلگرایی و تفکیکگرایی مفرط نیافتاده و راهی به سوی روش
موجب خودپیرایی معرفت دین میشود؛ چراکه معرفت دینی در اثر عدم تعامل با عقل و
تجربهی بشری دچار آفت کجفهمی میشود؛ همانگونه که تعامل موجب خودآرایی دین است؛
چراکه معرفت دینی بر اثر تعامل با معرفت بشری قوت و قدرت عقلانی, عملی و هنری پیدا
میکند. همچنین تعامل موجب دگر پیرایی و دگر آرایی است؛ چراکه موجب تحقق هدایت
انسان میشود؛ اما این بدان معنا نیست که تمامی معارف دینی قابل اثبات و فهم توسط ابزارها
و منابع معرفتی بشری است؛ و یا بتوان پیشفرضهای علوم تجربی و معارف عقلانی بشر را
مستقلا پیشفرض تحقیقات علوم دینی قرار داد؛ یا از دادههای تجربی خام بتوان به فهم کامل
دین رسد. از این رو برای اینکه در تعامات معرفت دینی با معرفت بشری دچار تاویلات بیهوده
نشویم» نیازمند تعامل در عین تفکیک هستیم.
خلاصه ماشینی:
همچنين تعامل موجب دگر پيرايي و دگر آرايي است ؛ چراکه موجب تحقق هدايت انسان ميشود؛ اما اين بدان معنا نيست که تمامي معارف ديني قابل اثبات و فهم توسط ابزارها و منابع معرفتي بشري است ؛ و يا بتوان پيش فرض هاي علوم تجربي و معارف عقلاني بشر را مستقلا پيش فرض تحقيقات علوم ديني قرار داد؛ يا از داده هاي تجربي خام بتوان به فهم کامل دين رسد.
در خصوص روش شناسي معرفت ديني، بخصوص نقش قواي معرفتي بشر در فهم گزاره هاي دين ، مطالعات فراواني صورت گرفته است و نظريات و رويکردهاي گوناگون و متضادي وجود دارد که ميتوان آن ها را در يک دسته بندي کلي به تفکيک گرايي و تأويل گرايي تقسيم بندي کرد.
اما اين بدان معنا نيست که تمامي معارف ديني قابل اثبات و فهم توسط ابزارهاي معرفتي بشري است ؛ و يا بتوان پيش فرض هاي علوم تجربي و معارف عقلاني بشر را پيش - فرض تحقيقات علوم ديني قرار داد؛ يا صرفا از داده هاي تجربي خام بتوان به فهم کامل دين رسيد؛ بلکه ما نيازمند تعامل در عين تفکيک هستيم .
اين فرايند که در آن تعامل گرايي با تفکيک مداري در هم تنيده اند، بايد براي وصول به حقيقت ديني مورد توجه جدي قرار گيرد؛ وگرنه دين پژوهي ما از تأويل ناروا يا التقاط و يا نوعي حنبليگرايي و اخباريگري سر در خواهد آورد که حاصلي جز انحطاط معرفت ديني و تمدن بشري ندارد.