چکیده:
دو پدیدهی دنیای جدید (انقلاب اسلامی و مدرنیته)» بسیاری از موضوعات پیشین را تغییر داده و
ارزشهای جدیدی را معرفی کردهاند. این دو پدیده» مسایل بسیاری را پیش پای حوزهها نهاده
است و حوزویان نیز از مناظر مختلفی به آنها نگریستند و در برابر آنها مواضع مختلفی اختیار
کردند. پژوهشهای حوزوی را به حسب نسبتی که با این دو پدیدهی دنیای جدید دارندء میتوان
در چند طیف مختلف فرض کرد: 1. طیف دلمشغولان به مسایل سنتی و چشمپوش از عصر
جدید (طیف سنتی ایستا)؛ 2. طیف سنتمحور که نیمنگاهی هم به پدیدههای جدید داردء اما
منفعل است (طیف سنتی رایج)؛ 3. طیف پیشرو و پویا که با حفظ هویت اسلامی به مسائل جدید
توجه دارد. طیف متائر و دلباخته مدرنیته را نیز میتوان به این اقسام اضافه کرد. این پژوهش یک
مطالعهی جامعهشناختی تاریخی از طیف پژوهشی رایج حوزههای علمیه بهلحاظ نوع مواجهه با
پدیدهای جدیدی چون مدرنیته و انقلاب اسلامی است. نویسنده در این راستاء به بررسی مناظر و
چارچوبهای پژوهشی این طیف پژوهشی در بستر دو دانش فقه و فلسفه در رابطه با مسئله مورد
نظر میپردازد. نویسنده در این تحلیل متاثر از دیدگاهها و اظهارنظرهای آیت الله خامنهای زعیم
حوزههای علمیه و نظام اسلامی است.
خلاصه ماشینی:
اين پژوهش يک مطالعه ي جامعه شناختي تاريخي از طيف پژوهشي رايج حوزه هاي علميه به لحاظ نوع مواجهه با پديدهاي جديدي چون مدرنيته و انقلاب اسلامي است .
موضوعات دوم موضوعاتياند که تأثير انقلاب اسلامي و مدرنيته در پيدايش آن ها عارضي بوده و ممکن بود در شيوه هاي ديگر زندگي نيز يافت شوند؛ ولي به هر حال ، در دنياي مدرن يا جهان انقلابي ايجاد شده اند.
شهيد مطهري با مدرنيته مواجهه اي فعال دارد و پيش از انقلاب اسلامي به تدوين پايه هاي منطقي فلسفي چنين نظامي اهتمام دارد؛ اما شرح آيت الله حسن زاده کمتر نکته اي دارد که نشان دهد او به مسائلي غير از مسائل عصر سنت توجه دارد، و تقريبا نکته اي ديده نميشود که نشان دهد وي در پي تدوين نظام هاي معرفتي يا اجتماعي بر اساس مباني فلسفي بوده است .
٣. طيف پژوهشي پيشرو ميتوان يک پژوهش حوزوي را در نظر گرفت که به درستي جهان جديد را شناخته ، ميتواند از مسايل آن در چارچوب تفقه در دين تحليل مناسبي ارايه دهد و هم پاسخ گوي انسان عصر جديد، اعم از انقلابي يا مدرن باشد و هم مدرنيته را به چالش بکشد.
علامه طباطبايي در اصول فلسفه و روش رئاليسم به طور جدي با مدرنيته درگير ميشود؛ اما اين شهيد مطهري است که بنيان هاي فلسفي براي يک انقلاب اسلامي را طرح ميکند.