چکیده:
بساطت الهی در معنای اینهمانی ذات و صفاتِ خداوند از مهمترین آموزههای خداباوری کلاسیک است. بر مبنای خداباوری کلاسیک از آنجا که هرگونه ترکیب نشان از وابستگی کل به اجزا دارد و خدا بینیاز محض است، پس هیچگونه ترکیبی در خداوند راه ندارد. اتکای این آموزه بر مباحث متافیزیکی مانند «شیء» و «ویژگی» منجر به برخی انتقادات از سوی بعضی از فیلسوفان تحلیلی معاصر شده است.در نگاهِ انتقادی آلوین پلنتینگا، عینیت ذات و صفت، همچنین اینهمانی صفات با یکدیگر، با تکیه بر مبانی متافیزیکِ تحلیلی به این میانجامد که اولاً خدا فقط یک صفت داشته باشد و آن صفت چیزی نیست جز «خودش» و ثانیا پذیرش چنین عینیتی، صفت(و یا ویژگی) بودنِ خداوند را در پی خواهد داشت. مبتنی بر این دیدگاه ویژگی ها، هویت انتزاعی دارند و تمامی هویات انتزاعی هم از نظر علّی بی اثرند. در نتیجه، پذیرش این مبانی منجر به ناسازگاری آموزۀ بساطت با دیگر صفات خداوند همچون قیّومیت او میشود. در نهایت یا میباید به آموزۀ بساطت به دیده شک نگریست و یا از مبانی متافیزیکی دیگری برای توضیح رابطه ذات و صفات الهی دفاع کرد. مقاله حاضر کوششی است برای توضیح این ناسازگاری و نشان میدهد با پذیرش ویژگی بیحدی ذات در الاهیات کلاسیک، تبیین متافیزیکی رابطه ذات و صفات در خداوند، الگوی دیگری غیر از متافیزیک مقبول پلنتینگا میطلبد. دیگر آنکه با وجود عینیت ذات با برخی ویژگیها مانند ویژگی «وحدت» و ویژگی «اینهمان بودن» تبیین آنها با الگوی رابطه مصداقیافتگی خلاف شهود و مستلزم تسلسل است.
Doctrine of divine simplicity in the sense of the oneness of the essence and attributes of God is one of the most important teachings of classical theism.Accordingly, since any combination shows the dependence on the components and God is purely needless, then no combination in God. The reliance of doctrine on metaphysical topics such as "object" and "property" has led to some criticisms by some analytical philosophers. In Alvin Plantinga’s critical view, if essence and attribute are identical, as well as the similarity of attributes with each other, leads to firstly God has only one attribute and that attribute is nothing but "himself" and secondly the acceptance of such sameness, It will imply that God is an attribute (or a property). Based on this view, properties have an abstract entity and all abstract entities are causally ineffective. As a result, these principles lead to the incompatibility of the doctrine with other attributes like aseity. Finally, one must either doubt the doctrine or defend other metaphysical foundations to explain the relation between essence and attributes. The present article is an attempt to explain this inconsistency and shows that by accepting the infinite nature of essence in classical theology, the metaphysical explanation of the relation between essence and attributes in God requires a model other than Plantinga's metaphysics. Another result is that despite the essence is identical with some properties such as "unity" and "to be identical", explaining them with the pattern of the exemplifying relation is contrary to intuition and entails infinite regress.
خلاصه ماشینی:
در نگاه انتقادي آلوين پلنتينگا، عينيت ذات و صفت ، همچنين اين هماني صفات با يکديگر، با تکيه بر مباني متافيزيک تحليلي ، به اين مي انجامد که اولاً خدا فقط يک صفت داشته باشد و آن صفت ، چيزي نيست جز «خودش »؛ و ثانياً پذيرش چنين عينيتي ، صفت (يا ويژگي ) بودن خداوند را در پي خواهد داشت .
مقاله ي حاضر کوششي است براي توضيح اين ناسازگاري و نشان مي دهد که با پذيرش ويژگي بي حدي ذات در الهيات کلاسيک ، تبيين متافيزيکي رابطه ي ذات و صفات در خداوند، الگوي ديگري غير از متافيزيک مقبول پلنتينگا مي طلبد.
حمل صفات بر ذات در الهيات سنتي و نفي نام گرايي ٢٣ و الهيات سلبي 24 در الهيات سنتي ، نظر غالب درباره ي زبان دين در محمولات ناظر به خدا، زبان واقع گرايانه است ؛ به اين معنا که وقتي مي گوييم «خدا عالم است »، نه استعاره اي به کار برده ايم و نه معناي مجاز را مراد کرده ايم ، بلکه علاوه بر اينکه هم معناي واژه ي خدا روشن است و هم معناي واژه ي عالم ، اين گزاره از واقع و نفس الامر حکايت دارد و خداوند به نحو حقيقي داراي صفت يا ويژگي علم است .
P ,١٩٩١ ,Gale) پلنتينگا در همان کتاب مي گويد درباره ي آموزه ي سنتي بساطت الهي دو مشکل وجود دارد که دومي جدي تر است : اول آنکه اگر خدا عين صفاتش باشد و صفات نيز عين هم (مطابق ديدگاه خداباوري کلاسيک )، پس خدا يک صفت دارد.
4. Bergmann, M and Brower, J, (2006), “A Theistic Argument against Platonism (and in Support of Truthmakers and Divine Simplicity)”, Oxford Studies in Metaphysics, Vol. 2, Oxford: Oxford University Press.