چکیده:
آنچه حصول معرفت قدسی و قرب الهی را ممکن میسازد، برخورداری از نور تعقّل قلبی و منشعب از نورالانوار است. سیدحیدر آملی، تقرب الهی را برای وجود اعتباری موجودات، منوط به سفر روحانیِ نفس میداند. موجودات عالم، از فیض الهی که نور آسمانها و زمین است، برخوردارند و در قربی وریدی محاط هستند. این نور زمانی پرفروغتر میشود که عبد در مقام سالک درآید و برای تحصل ایقان به سفری عرفانی لبیک گوید. میرحیدر در بیان قرب سلوکی به معراج حضرت محمد (ص) میپردازد که با وصول به ملأاعلی به رؤیت قلبی حضرت اله نائل شدند. مشاهدات روحانی حضرت در شب معراج از جانب نگارگران نیز مورد توجه قرار گرفته و معراجنامهی مُصوَّر میرحیدری یا شاهرخی از جملهی آنها است. نکتهی حائز اهمیت در نگارههای این معراجنامه به گزینش و کیفیت حضور عناصر بصری از جمله ابرهای طلایی مربوط میشود و طرح این پرسش که با توجه به قرب سلوکی پیامبر در معراج، جایگاه صوری و معنوی ابرهای طلایی چیست؟ و کدام یک از کیفیتهای بازنمایی یا بازتابی را شامل میشوند؟ این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی بیان میدارد که ابرهای طلایی امتزاجی از بازنمود و بازتاب قرب سلوکی حضرت هستند. در این گذر، خیال خلاق نگارگر، ابرهای طلایی را در شعلهی مقدس پیامبر مستحیل میکند و ابر- شعلههای طلایی، در تناسب با ولایت کلیهی ایشان میآفریند.
The path to divine wisdom and mystical closeness requires enjoying heartfelt reasoning-based light arising from the light of the lights. Seyed Heydar Amoli believed that mystical closeness was dependent on the spiritual travel of the soul. Creatures of the universe take benefit of the divine grace who is the light of the heavens and the earth, surrounded by His grandeur. This light glow when the servant becomes a mystic and says Labbeik (Here I am) to take a mystical path towards the divine light. Describing the divine path, MirHeidar discusses the Prophet Mohammad’s ascension who saw Allah through the heart as he ascended to the sublime positions. Spiritual observations of the ascension night have been illustrated by the painters, and the MirHeidari’s illustrated Me’raj Nameh, also called Shahrokhi, is one of them. An important point to attend to in Me’raj Nameh paintings is the selection and quality of the visual elements including golden clouds, which also poses the following questions: What are the illustrated and spiritual position of golden clouds as regards the prophet’s mystical closeness in ascension? And which embodiment qualities do they involve?This research was descriptive-analytical which maintains that golden clouds are a blend of embodiment of divine path for the prophet. In this connection, the painter has created golden clouds as airing from the holy glowing of the prophet as he believes that these golden clouds are the brightening embodiment of the prophet’s soul.
خلاصه ماشینی:
ابرهاي طلايي نگاره هاي معراج نامه ي ميرحيدر، بازتابي از قرب سلوکي در آراي سيدحيدر آملي ابوالفضل عبدالهي فرد* محمد خزايي ** *** رويا رضاپورمقدم چکيده آنچه حصول معرفت قدسي و قرب الهي را ممکن مي سازد، تعقل قلبي و برخورداري از نور منشعب از نورالانوار است .
شناخت آفاق و انفس همچون نردباني است به سوي معرفت پروردگار و هرکس کتاب نفس خود را به شايستگي بخواند، حق تعالي بر او به صورت انسان حقيقي و نشئه ي جامعه ي کليه تجلي مي کند؛ همچنان که رسول اکرم (ص ) فرمود: «من عرف نفسه فقد عرف ربه » و به مصداق سخن ايشان ، «خلق الله تعالي آدم علي صورته » (آملي ، ١٣٩٥، صص ٦٦ـ٧٠)؛ ازهمين رو، خودشناسي کليد خداشناسي است و انسان ، اين وجود مقيد که به واسطه ي وجود واجب موجود شده است ، تنها راهش به سوي خداوند، همان نفس او خواهد بود که با هدايت واجب الوجود و به واسطه ي پيامبران ، به مقام و مرتبه ي احديت و واحديت فرا خوانده مي شود.
حضرت محمد (ص ) در مسير کسب معرفت قدسي و قرب الهي ، خدا را به خدا شناخت ، نه به واسطه ي تشابه ؛ ازهمين رو، عروج ايشان شهودي ، مکاشفه اي و در سه مرحله بود: اول در عالم جسماني ، يعني در زمين و آسمان ؛ دوم در عالم ملکوت ، يعني در عالم تجرد؛ و سوم در نور، يعني در مقام فوق تجرد که غيب الغيب است و عروج به سمت نور الأنوار (آملي ، ١٣٨٥، ص ١١٨).
Amoli, Sayed Heidar, (1974), Al-Moqaddamat Min Kitab Nass Al- Nosus, revised by Henry Corbin and Othman Ismail Yahya, Tehran, Iran & France Institute, scientific researches.