چکیده:
ترجمة رمان «سرگذشت حاجیبابا اصفهانی» در تاریخِ ادبیات منثور فارسی و تاریخِ ترجمه به زبانِ فارسی، یک نقطة عطف محسوب میشود؛ دربارة این رمان پژوهشهای بسیاری انجام گرفته است. ابهاماتی دربارة این رمان و ترجمة فارسیاش مطرح بوده و موردتحقیق قرار گرفته است؛ ازجمله اینکه آیا متن اصلی را جیمز موریة انگلیسی نوشته و یا او برپایة یک متن فارسی، رمان را شرح و گسترش داده است؟ و آیا مترجمِ اصلی میرزاحبیب اصفهانی است و یا کَسان دیگر و یا ترجمهای است مشترک؟ در این نوشته با احصا و بررسی نشانههایی در اثر و ترجمة آن، سعی شده دربارة این دو ابهامِ مهم، نکتههای تازهای ارائه شود؛ این پژوهش، با توجه به یافتههای کنونی، وجود یک متن فارسی بهعنوان متن اصلی را بسیار محتملتر از نویسندة اصلی بودنِ جیمز موریه میداند و دربارة ابهام دوم، با یاری نشانههای نویافتة سبکی و معنایی، ضمن تأکید بر مترجمِ اصلی بودنِ میرزاحبیب، سهم قابل توجهی برای روحی و میرزاآقاخان قائل است و تلاش میکند تأثیراتِ تفکر و سبک نگارش این نویسندگان را در بخشهایی از ترجمه نشان دهد.
The translation of the novel "The Adventures of Hajji Baba Isfahani" is a turning point in the history of Persian prose literature and the history of translation into Persian; much research has been done on this novel. Ambiguities about this novel and its Persian translation have been raised and investigated, including whether the original text was written by James Murrier or did he expand the novel on the basis of a Persian text and is "Mirza Habib Isfahani" the main translator, or is it Sheikh Ahmad Rouhi as written in the First publish of this novel? This paper has attempted to make new points by relying on intra-textual cues, comparing the translation with the original text, stylistic features, and so on. This study considers the existence of a Persian text as the main text more probable. And about the second ambiguity, this article emphasizes that Mirza Habib is the main translator of the novel, also determining the contribution of Sheikh Ahmad Rouhi and Mirza Agha Khan Kermani in the translation of the novel.
خلاصه ماشینی:
ابهاماتي دربارة اين رمان و ترجمۀ فارسي اش مطرح بوده و موردتحقيق قرار گرفته است ؛ ازجمله اين که آيا متن اصلي را جيمز موريۀ انگليسي نوشته و يا او برپايۀ يک متن فارسي ، رمان را شرح و گسترش داده است ؟ و آيا مترجمِ اصلي ميرزاحبيب اصفهاني است و يا کَسان ديگر و يا ترجمه اي است مشترک؟ در اين نوشته با احصا و بررسي نشانه هايي در اثر و ترجمۀ آن ، سعي شده دربارة اين دو ابهامِ مهم ، نکته هاي تازه اي ارائه شود؛ اين پژوهش ، با توجه به يافته هاي کنوني ، وجود يک متن فارسي به عنوان متن اصلي را بسيار محتمل تر از نويسندة اصلي بودنِ جيمز موريه مي داند و دربارة ابهام دوم ، با ياري نشانه هاي نويافتۀ سبکي و معنايي، ضمن تأکيد بر مترجمِ اصلي بودنِ ميرزاحبيب ، سهم قابل توجهي براي روحي و ميرزاآقاخان قائل است و تلاش مي کند تأثيراتِ تفکر و سبک نگارش اين نويسندگان را در بخش هايي از ترجمه نشان دهد.
مترجم اثر، ميرزاحبيب اصفهاني است و يا کَسان ديگر و يا ترجمه اي است مشترک؟ پژوهشگران توانمندي به تحقيق و اظهار نظر دربارة اين ابهامات پرداخته اند ازجمله محمدعلي جمال زاده ، مجتبي مينوي، ايرج افشار و حسن کامشاد؛ اما همان طور که در دانشنامۀ جهان اسلام تصريح شده «بحث هاي بسياري دربارة نويسندة حقيقي کتاب ، غرض اصلي او و دليل انتخاب نام حاجيبابا براي عنوان کتاب ، ترجمۀ فارسي و ارزش هاي آن و همکاران احتمالي مترجم ، از زمان انتشار کتاب آغازشده و اگرچه به نتايج روشن گرانه اي رسيده است ، اما نميتوان آن ها را نتيجۀ قطعي تلقي کرد و انتظار ميرود بحث دربارة جنبه هاي گوناگون اين اثر، به منزلۀ بحث مفتوح تاريخي و ادبي، همچنان ادامه بيابد.