چکیده:
ساختارگرایی به بررسی روابط درونی متن میپردازد و تقابلهای دوگانه یکی از اساسیترین ارکان آن بهشمار میرود. خلق تقابلها بهعنوان یکی از عملکردهای بنیادین ذهن شناختهشده است که در ادبیات و هنر خود را جلوهگر میسازد. «تقابلهای دوگانه» بهمعنای جفت یا رشته واژگانی است که علاوهبر داشتن گونهای از تضاد، وجه یا وجوه اشتراکی نیز باهم دارند. بررسی تقابلهای پنهان و آشکار در هر اثر ادبی، رویکردی است که از نوع نگاه نویسنده به موضوعات مختلف بهخوبی پرده برمیدارد و ازسویی باعث درک بهتر آن اثر میگردد. این جُستار بر آن است تا با شیوه توصیفی – تحلیلی به استخراج و طبقهبندی تقابلهای کتاب «لسانالذاکرین» اثر راثینایینی در دو سطح روساخت و ژرفساخت دست یازد و به بررسی شگردهایی بپردازد که نویسنده سعی کرده در روایت زندگانی ائمهاطهار(ع) و وقایع کربلا از تقابلهای دوگانه بهرهمند شود و نشان داده است که چگونه مفاهیم تقابلی به شکلی لغزنده و سیال در کلیّت کتاب به یکدیگر پیوند خورده و همه در خدمت تقابلهای بنیادینی مانند حق و باطل قرار گرفته است و نیز نقش اساسی صنایع ادبی و بلاغی در ایجاد این تقابلها تبیین گردیده است.
خلاصه ماشینی:
اينُ جستار بر آن است تا با شيوه توصيفي – تحليلي به اســتخراج و طبقه بندي تقابل هاي کتاب «لســان الذاکرين » اثر راثي ناييني در دو ســطح روساخت و ژرف ساخت دست يازد و به بررسي شگردهايي بپردازد که نويسنده سعي کرده در روايت زندگاني ائمه اطهار(ع ) و وقايع کربلا از تقابل هاي دوگانه بهره مند شـود و نشـان داده اسـت که چگونه مفاهيم تقابلي به شــکلي لغزنده و ســيال در کلّيت کتاب به يکديگر پيوند خورده و همه در خدمت تقابل هاي بنياديني مانند حق و باطل قرار گرفته اســت و نيز نقش اســاســي صــنايع ادبي و بلاغي در ايجاد اين تقابل ها تبيين گرديده است .
. (۴۹۰) عقـل و عشـــقي بود همراه امـام هــر يــکــي در کــارفــرمــايــي تــمــام عقل حکمش دفع دشــمن بود از او عشــق فرمـانش کـه ترک ســر بگو عقل گفتش هان ز هيجا رو متاب عشــق گفتش در شــهادت کن شــتاب عقل و عشــق شـــاه دين اندر نبرد هر يکي را لشـــکري، آن شـــاه فرد آن به ظاهر در شــريعت داشــتش اين به باطن در حقيقت خواســتش عاقبت شــد عشــق او بر عقل چير عقلش آمـد عشـــق را فرمـان پـذير عشــق گفت ار بايدت ديدار يار تـن فـدا مـيبـايـد او را ســـر نـثـار شـــاه دين فرمان پذير آمد به عشــق کربلا را ديد افزون از دمشــق (۴۹۱) - عقل همچنين در برابر جهل و جنون نيز قرار دارد: از بند ارادتشان ارباب جهل را به اصحاب عقل رساند (۵۸۵)، در عزايش سينه فرزانه و ديوانه سوخت / از برايش ديده هر عاقل و مجنون گريست (۶) بندگي / آزادگي - نويسنده کتاب لسان الذاکرين ، به ويژه در ذکر ماجراي حّر با توجه به معناي نام او(آزاده ) با تکرار دو واژه تقابلي آزاده و بنده و مشتقات آن ها، تصويرهاي ادبي بسياري را نمايش داده است : يا بن رسول الله ، حر بنده تواست ، آزادش کن (۳۶۱)، چون حر به عزم بندگي شاه مظلومان ...