چکیده:
ادیبان با آگاهی از ظرفیتهای حوزۀ ارتباطات غیرکلامی در صدد انتقال ملموستر اندیشهها و احساسات برآمده و به فضاسازی گفتمانی و شخصیتپردازی در آثار خویش پرداختهاند. در این گونۀ ارتباطی، انتقال مفاهیم و پیامها از طریق حالتهای چهره، حرکتهای بدن، ژستها، آواهای صوتی و حتی مصنوعات و طرز لباسپوشیدن افراد صورتمیپذیرد. در نوشتار حاضر با نگاهی میانرشتهای و بهشیوۀ توصیفی- تحلیلی، بازتاب کنشهای غیرکلامی و کارکردهای عمدة آنها از جمله کارکرد تأکیدی، جانشینی، تکمیلی و تکذیبی در رمان «زُقاق المِدقّ» اثر نجیب محفوظ (1911- 2006)، نویسندۀ مصری مورد بررسی قرار گرفته و تبیین میگردد که نویسنده با چه سازکاری از کنشهای غیرکلامی در پیشبرد فرآیند ارتباطی شخصیتها و انتقال مفاهیم موفق بودهاست. نتیجة پژوهش نشان میدهد که محفوظ در این اثر از قابلیتهای ارتباط غیرکلامی بهمنظور القای هرچه بهتر مقصود شخصیتهای داستانی و حقیقتمانندی کنشهای آنها بهرهمیگیرد. در این داستان خندیدن، نگریستن و اخمکردن بهعنوان رفتارهای چهره، حرکات دست، لحن و سکوت بهعنوان مصادیق پیرازبان در شکلگیری فرآیند ارتباط و انتقال پیام، نقشی تأثیرگذار دارند و کارکرد مسلطشان غالباً از نوع جانشینی و تأکیدی است. در این جستار مشخص گردید که نویسنده از سکوت معنادار برای القای مفاهیمی همچون رضایت، سرگشتگی، تفکر، احساس لذت، کتمان راز و غیره استفاده میکند.
قام الادباء بنقل الافکار والمشاعر بشکل اکثر واقعیه وخلقوا جوا للخطاب والتوصیف فی اعمالهم، وذلک من خلال ادراکهم لامکانیات التواصل غیر اللفظی. فی هذا النوع من التواصل، یتم نقل المفاهیم والرسايل من خلال تعابیر الوجه وحرکات الجسم والایماءات والاصوات الصوتیه وحتی القطع الاثریه وطریقه لبس الناس. فی هذا المقال ندرس مستخدمین الاسلوب المتعدد التخصصات وبالاعتماد علی المنهج الوصفی التحلیلی، انعکاس التواصلات غیر اللفظیه ووظايفها الريیسیه، بما فیها الوظايف التوکیدیه والاستبدالیه والتکمیلیه والسلبیه فی روایه "زقاق المدق" لنجیب محفوظ (1911- 2006) الکاتب المصری ونوضح کیف نجح المولف فی تسییر عملیه التواصل بین الشخصیات ونقل المفاهیم من خلال الیه التواصلات غیر اللفظیه. تظهر نتايج البحث ان محفوظ یستخدم قابلیات الاتصال غیراللفظی للتعبیر بشکل افضل عن غرض الشخصیات الروايیه وصدق افعالهم. فی هذه القصه، فان الضحک والنظر والعبوس کتعبیرات الوجه وحرکات الید والنبره والصمت کامثله من الموهلات الصوتیه لها دور فعال فی تشکیل عملیه الاتصال ونقل الرسايل، وغالبا ما تکون وظیفتها المهیمنه هی الاستبدال والترکیز. کما تم الکشف عن ان المولف یستخدم الصمت الهادف للتعبیر عن مفاهیم مثل الرضا، والحیره، والتفکیر، والمتعه، واخفاء الاسرار، وما الی ذلک.
Writers ,aware of the capacities of the field of non-verbal communication,have sought to convey tangible ideas and emotions,and have focused on the discursive and personalization of their works. This type of communication involves conveying concepts and messages through facial expressions,body movements,gestures,acoustic sounds,and even artifacts and the way people dress. In the present paper,through an interdisciplinary and descriptive-analytic overview,reflections on nonverbal actions and their major functions,including the affirmative, substitutive,complementary,and discursive function in the noble work of Zaqaq al-Madiq(1911-
2006),Egyptian writer examined And explains how the author has succeeded in promoting non-verbal actions in the process of communicating characters and conveying concepts. The result of the research shows that in this work, Mahfouz uses the capabilities of non-verbal communication in order to better convey the purpose of fictional characters and the truthfulness of their actions. In this story,laughing, looking and frowning as facial behaviors,bodybuilding movements,tone and silence as exemplary instances play an important role in shaping the process of communicating and transmitting messages. They are often of a succession type. In this article,it was found that the author uses meaningful silence to induce concepts such as satisfaction, perplexity, thinking, pleasure, mystery and so on.