چکیده:
سیداحمدخان هندی با این استدلال که دین، قول خدا است و علم فعل خدا و فعل و قول خدا نمیتوانند متعارض باشند، نظریات علوم تجربی برآمده از حسّ را قطعی و غیرقابل تغییر فرضکرده، با تمثیلی قراردادن زبان دین، اقدام به تأویل مطلق آموزههای دینی، امور متافیزیکی و مکاشفات عرفانی مطابق با یافتههای علوم تجربی میکند و با ارائه تفسیری مادی از حقیقت نبوّت، وحی، معجزات انبیا، ملائکه و شیاطین، مکاشفات عرفانی، کرامات اولیاء و... همگی را خرافات و اوهام تلقیمیکند. در مقابل علامه طباطبائی(ره) با ردّ این مدعیات تفسیر الفاظ را در پرتو معنای عرفی و لغوی آنها میداند و در تعیین مصداق به آیاتی که ناظر و مفسّر آیات دیگر است استنادمیجوید بدون اینکه آن مصداق را بهگونهای که ما بدان انس داریم، تعیین نماید و ضمن تبیین قانون علییّت، معجزات را در غالب و مجرای امور طبیعی لکن با تأثیرگذاری خداوند در شرایط، اسباب و زمان آن واقعه تبیینمینماید.
Arguing that religion is the promise of God and that the knowledge and act of God may not contradict, the Indian Sir Syed Ahmed Khan deems the empirical theories arisen from sensations as something absolute and unchanging; interprets the absolute religious teachings, metaphysic things, and mystical intuitions through symbolic language of religion; and considers the truth of all prophesy, revelation, prophetic miracles, angels, demons, mystical intuitions, and imams’ generosities as illusions. Conversely, Allaneh Tabatabaei, rejecting the allegations, argues the words in their conventional and lexical meanings and uses references to the verses interpreting other verses without reasoning in a way that we usually resort to; expressing the law of causality, he explains the miracles in a form of natural processing that affected by God under the circumstances of time and cause of the occurance.
خلاصه ماشینی:
در مقابل علامه طباطبائی(ره) با ردّ این مدعیات تفسیر الفاظ را در پرتو معنای عرفی و لغوی آنها میداند و در تعیین مصداق به آیاتی که ناظر و مفسّر آیات دیگر است استنادمیجوید بدون اینکه آن مصداق را بهگونهای که ما بدان انس داریم، تعیین نماید و ضمن تبیین قانون علییّت، معجزات را در غالب و مجرای امور طبیعی لکن با تأثیرگذاری خداوند در شرایط، اسباب و زمان آن واقعه تبیینمینماید.
برایناساس، سيداحمدخان معیار و میزان فهم، تفسیر و تبیین اصلِ دین، اعتقادات ديني، مبانی و کزارههای آن و مکاشفان عرفانی را طبیعت و علوم تجربی برآمده از آن قلمداد میکند؛ بهاینمعنی که هر آنچه را که برخلاف طبیعت و قوانین حاکم بر آن باشد غیرعقلی، غیرواقعی و باطل میباشد و لذا وی اقدام به تأویل اصول و معارف دینی براساس علوم برآمده از حسّ و تجربه مینماید که حداقل ثمرهاش انکار حقایقی متافیزیکی همچون وحي و تبیین آن براساس يک تفسير کاملاً مادي، یعنی برگرداندن آن به قواي دروني انسان و اینکه آن را امری طبيعي در هر انسان، آنهم بالسویه تلقیکردن ميباشد و همینطور است قصه ملائکه، شياطين و روح که آنها هم به قواي انساني برميگردند و معجزات، کرامات و مکاشفات عرفانی نیز اموري خيالي و تخريب کنندۀ دين انگاشتهميشوند که این امور موهوماند و دين حق منزّه است از آمیختن با امور خيالي و موهومي.