چکیده:
با تأمل در آیات نورانی قرآن کریم مشخص میگردد که مفهوم قدرت، مانند دیگر مفاهیم موجود در کتاب وحی؛ برای قریب به ذهن گردیدن مخاطبان و منادیان خویش، نیازمند وجود مصادیق عینی است تا تبیین گردد و در این میان قدرت در وجه پسندیده، میتواند نقش خود را برای غایتی که برای آن در نظر گرفته شده به خوبی ایفا نماید. بنابراین لحاظ ساختن نگاه قرآن بر حضرت سلیمان(ع) به عنوان نمونه قدرت پسندیده به منظور آشکار ساختن مفهوم دقیقی از قدرت در کلام وحیانی پروردگار است که نویسنده را بر آن میدارد تا شناختی کافی و وافی از قدرت را منطبق بر سیمایی که قرآن از مصادیق آن در داستان سلیمان نبی(ع) متبلور شده است، به دست دهد. پس از ایجاب این شناخت از قدرت مطلوب است که از قدرت نامطلوب متمایز گردیده و در مقابل آن قرار میگیرد. از این رو؛ آنچه مقاله حاضر در صدد تشریح این موضوع، با عنایت به کلام وحیانی پروردگار و استعانت از روایات مربوطه، و به شیوه توصیفی- تحلیلی و روش کتابخانهای انجام شده است.
Reflecting on the luminous verses of the Holy Quran, it becomes clear that the concept of power, like other concepts in the book of revelation; In order to get close to the mind of its audience and preachers, it needs the existence of objective examples to be explained, and in the meantime, power in a desirable way, can play its role well for the purpose for which it is intended. Therefore, considering the Qur'an's view of Prophet Sulayman (AS) as an example of desirable power in order to reveal is an exact concept of power in the revelation of God, which leads the author to obtain a sufficient and accurate knowledge of power in accordance with the image that the Qur'an is crystallized in the story of the Prophet Sulayman (PBUH). After requiring this knowledge of desirable power, it is distinguished from undesirable power and placed in front of it. Therefore; What the present article seeks to explain this issue, with regard to the revelation of God and using the relevant narrations, and IT has been done in a descriptive-analytical manner and library method.
خلاصه ماشینی:
توثيق قرآن بر قدرت مطلوب * تاريخ دريافت : ٩٨/١/١٧ منظ ر نريماني زاد تاريخ پذيرش: ٩٨/٤/١٨ يداله ملکي ** *** علي اکبر محمدي گراشي چکيد با تأمل در آيات نوراني قرآن کريم مشخص ميگـردد کـه مفهـوم قـدرت ، ماننـد ديگـر مفاهيم موجود در کتاب وحي؛ براي قريب به ذهن گرديدن مخاطبان و مناديان خويش ، نيازمند وجود مصاديق عيني اسـت تـا تبيـين گـردد و در ايـن ميـان قـدرت در وجـه پسنديده ، ميتواند نقش خود را براي غايتي که براي آن در نظر گرفته شـده بـه خـوبي ايفا نمايد.
مرا ببخش و حکومتي به من عطـا کـن کـه بعـد از مـن سزاوار هيچ کس نباشد، که تو بسيار بخشنده اي » توثيق قرآن بر قدرت مطلوب / ٣١٩ «ملک » به معناي فرمانروايي و ضبط چيزي که در آن تصرف شده اسـت ، بـا حکـم و فرمان خاص (راغب اصفهاني، ١٤١٦ق : ٧٧٥) و اين حکم و سلطنت با قدرت معنا مييابد و هنگامي که از مدار حقيقي خود دور ميافتد و ابزار دست طاغوت در جهت ظلم و ستم و منافع شخصي ميشود، نامطلوب است و قرآن انسان را به دوري از آن فراميخواند: ﴿ولقدبعثنافي کل ٓ أمة رسوراأن اعبدواالله واجتنبواالطاغوت فمنهم من هدي الله ومنهم من حقت عليهالضلالة فسيروا في ارأرض فانظرواکيف کان عاقبة المکذبين ﴾ (نحل /٣٦) «ما در هر امتـي رسـولي بـرانگيختيم کـه : «خـداي يکتـا را بپرسـتيد و از طاغوت اجتناب کنيد!» خداوند گروهي را هدايت کرد و گروهـي ضـلالت و گمراهي دامانشان را گرفت پـس در روي زمـين بگرديـد و ببينيـد عاقبـت تکذيب کنندگان چگونه بود» راغب در «مفردات » مينويسد: «قدرت وقتي بـراي انسـان بـه کـار مـيرود، هيـأت و حالتي است که به وسيله آن ميتواند کاري انجام دهد و هنگامي که وصف خداي متعـال است ، به معناي نفي عجز و ناتواني از اوست .