چکیده:
وحی همزاد آدمی، پایه و قوام بعثت پیامبران و مهم ترین و ارزنده ترین گوهر آسمان بر دامن زمینیان بوده و با سرشت و سرنوشت آدمی پیوندی ناگستنی خورده دارد. با این حال عده ای از مستشرقان از روی جهل یا غرض ورزی به اصالت وحیانیت الهی وحی قرآن، و مصدر آن شبهه وارد نموده اند. مقاله حاضر، که تازه ترین پژوهش در این زمینه به شمار می رود، با بهره جستن از روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد انتقادی به تبیین و نقد دیدگاه مستشرقان در مورد ماهیّت وحی قرآنی می پردازد. با بررسی مجموعه داده های تاریخی و آگاهی های موجود نشان می دهد که تعاریف خاورشناسان از وحی، مبتنی بر مبانی و منابعی است که پالایش آن تعریف ها به بازنگری و تامل جدی به مبانی و منابع وابسته است. خاورشناسان عموما مفاهیم و مقولات دینی را از درون متون دینی خارج نموده اند و از منظر برون متنی، مورد فهم، تحلیل و ارزیابی قرار داده اند. به نظر می رسد تحلیل کسانی که وحی قرآنی را حاصل نبوغ پیامبر (ص) می دانند؛ درست نیست؛ زیرا اولا روش مادی ناتوان از تحلیل وحی است؛ ثانیا این تحلیل با سخن خدا و پیامبران نمی سازد؛ ثالثا تفاوت بسیاری میان پیامبران و نوابغ و سخنان آن ها وجود دارد.
The twin revelation of man is the basis and consistency of the resurrection of the prophets and the most important and valuable gem of heaven on the skirts of the earthlings and is inextricably linked with human nature and destiny. However, some Orientalists have questioned the authenticity of the divine revelation of the Qur'an, and its source, out of ignorance or intent. The present article, which is the latest research in this field, uses a descriptive-analytical method and a critical approach to explain and critique the views of Orientalists on the nature of Qur'anic revelation. Examining the historical data set and available knowledge, it shows that Orientalists' definitions of revelation are based on principles and sources, the refinement of which depends on revision and serious reflection on principles and sources. Orientalists have generally taken religious concepts and categories out of religious texts and understood, analyzed and evaluated them from an extra-textual perspective. It seems that the analysis of those who consider Quranic revelation as the result of the genius of the Prophet (PBUH) ; Not true; For, first, the material method is incapable of analyzing revelation; Secondly, this analysis does not make with the words of God and the prophets; Third, there are many differences between prophets and geniuses and their words.
خلاصه ماشینی:
از این رو وحی همواره کانون توجه اندیشمندان به ویژه دانشوران ادیان وحی محور (یهود، مسیحیت و اسلام) و به ویژه اندیشوران مسلمان بوده است؛ لکن به رغم این همه توجه و تلاش علمی برای کشف ماهیت وحی، به علت خارج از حواس بودنش (طباطبایی، بی تا، ج1، ص87) و کوتاهی دست بشر عاید در نیل به آن و درک حقیقت آن، وحی در گیرو دار تحلیل های گوناگون و گاه غلط افتاده است و کسانی با اعتماد به اصول مادی گرایانه، رهاورد پیامبران را حاصل را خلجان ذهنی و بیماری صرع (ر.
1-مفهوم شناسی وحی واژه ی «وحی» و مشتقات آن کاربردهای لغوی پرشماری دارند، از جمله مانند نوشتن، الهام، اشاره (فراهیدی، 1405 ق، ج3، ص1932) نوشته کتاب (جوهری، 1404 ق، ج3، ص2519) راستل و کلام پنهانی (ابن منظور، 1300 ق، ج15، ص379) درباره ریشه ی معنایی «وحی» دو دیدگاه وجود دارد: یکی آن را القای دانش به دیگری می داند که همه ی کاربردها به این معنا باز می گردد (ابن فارس، 1411 ق، ج6، ص93؛ رک.
از این رو، در قرآن کریم آمده است: « مُصَدِّقاً لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ » (سوره بقره، آیه 97) یعنی پیامبر پسین، پیامبر پیشین را تصدیق می کند؛ اگر هم دریافت های انبیا در برخی موارد، اختلافی دیده می شود، آن اختلافات نیز پیش بینی شده است و اگر وحی از جانب انسان ها بود، اختلاف بسیار در آن پدید می آمد؛ « وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلاَفًا كَثِيرًا » (سوره نساء، آیه 82) اما تجارب دینی و عرفانی، هرگز مصون از خطا نیست و به همین خاطر، عرفا برای الهیات و تجارب، اقسامی ذکر کرده اند که از جمله آن ها، الهیات رحمانی و الهیات شیطانی است.