چکیده:
نگاهی سریع به مسایل مرتبط با شیوههایی که مردم عصرصفویّه, در مواجهه با بیماریهای همهگیر
به کار میبردند، ما را متوجّه این حقیقت میسازد. که بشر از زمان پیدایش تا کنون, دغدغهی درمان
و غلبه بر بیماریها را داشته است. لذا پژوهش حاضر براساس این مسئله شکل گرفته که مردم
درجامعهی ایران عصرصفوی برای رفع این معضل چه پیش گیریهایی را انجام میدادند و براساس چه
شیوههایی عمل میکردند و تبعات استفاده از این شیوهها چگونه بوده است؟ با بررسیهای انجام یافته,
براساس روش توصیفی- تحلیلی مشخص گردید که به علت ناشناخته بودن و قابل پیشبینی نبودن
این نوع بیماریهاء مردم دست به دامان معامجاتی میشدند که در دسترس بود و درمان گران, معامجات
را با استفاده از فرهنگ و باورهای برگرفته از جامعهی عصر صفویّه انجام میدادند. اغلب درمانها
در عصر صفوی, یا بر پایهی تفکر اسلامی و طب شرعی بوده و یا بر گرفته از طب سنتی، که مردم با
استفاده از داروهای گیاهی و آمیزهای از تجربه و باورهای عامیانه, آن را, انجام میدادند و یا این که با
روی آوردن به معالجات ساحرانه وخرافی, با اعمال غیر منطقیء بیماریها را درمان میکردند. بعضی
از این معالجات, ناتوان از معاجهی منشا اصلی بیماری بودند و در صورت ابتلا فقط به رفع نشانهها
و عوارض میپرداختند وتبعات ناشی از آن موجب طولانیتر شدن و ترس و حتّی مرگ ومیر درمیان
مردم میشده است.
A quick look at issues related to the ways in which used by the people of the Safavid era in dealing with epidemic diseases brings us to the fact that human beings have been concerned with the treatment and overcoming of disease since its inception. Therefore, the present study is based on the question of what precautions did the people in the society of Iran in safavid era to solve this problem? And what methods did they use and what were the consequences of using these methods? Studies based on descriptive-analytical methods have shown that people resorted to the treatments that were available due to the unknown and unpredictable nature of these diseases and the therapists treated using beliefs and cultures derived from the Safavid era society. Most of the treatments in the Safavid era were either based on Islamic thought and Sharia medicine, or were based on traditional medicine which people performed using herbal medicines and a mixture of experience and beliefs or by turning to Magical and superstitious treatments treated the diseases with irrational practices. Some of these treatments were incapable of treating the main source of the disease and they only eliminated the symptoms and complications in the case of infection and the consequences resulted in prolonged fear and even death among the people.
خلاصه ماشینی:
لذا پژوهش حاضر براساس این مسئله شکل گرفته که مردم درجامعهی ایران عصرصفوی برای رفع این معضل چه پیش گیریهایی را انجام میدادند و براساس چه شیوههایی عمل میکردند و تبعات استفاده از این شیوهها چگونه بوده است؟ با بررسیهای انجام یافته ،براســاس روش توصیفی– تحلیلی مشخص گردید که به علت ناشناخته بودن و قابل پیشبینی نبودن این نوع بیماریها، مردم دست به دامان معالجاتی میشدند که در دسترس بود و درمانگران، معالجات را با اســتفاده از فرهنگ و باورهای برگرفته از جامعهی عصر صفویّه انجام میدادند.
برای پیشگیری بیماریهای همه گیرهمچون وبا، طاعون و جذام در روایات و احادیثی که از زبان پیامبر)ص( وهمچنین امامان جمعآوری شده، استفاده میشد، در این نوع منابع شفا از دوراه میسر بوده است: 1-1- جســمی )مصرف داروهای گیاهی ومواد غذایی( برای نمونه در رابطه با گیاهان دارویی مثل حنا در احادیث ذکر شدهاست: کسی که خود را با حنا خضاب کند خداوند او را از سه بیماری در امان می دارد: جذام و برص وآکله )قانقاریا( ) مجلسی،99-89 :1403( و یا روایت دیگر که هرکس به مدت چهل روز، هرصبح یک مثقال هزار اســپند حل شده در آب بخورد از هفتاد و دو بیماری که کمترین آنها جذام اســت، ایمنی مییابند )محمدی ری شهری،503: 1385(.