چکیده:
دورۀ محمدرضاشاه در راه تعلیم و تربیت عشایر ایران، نوید بخش شروع مرحلۀ تازهای بود. تا این زمان حکومت پهلوی و وزارت فرهنگ بیشتر به توسعۀ آموزش در نقاط شهری تمرکز داشت و تا اواخر دهۀ 1320ش، اکثر عشایر کشور در بیسوادی مطلق به سر میبردند و حکومت برای تغییر این وضعیت، اصلاحاتی به وجود آورد. تأسیس مدارس و مراکز آموزشی در مناطق عشایری و سپس ایجاد دانشسرای مخصوص عشایر با هدف تربیت و تأمین معلمانی از جنس خود آنان که با روحیات و خلقیات و فرهنگشان آشنایی بیشتری داشتند، از جملۀ این اقدامات بود که بررسی آن مسألۀ نوشتار حاضر است. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر متون اسنادی و کتابخانهای درصدد پاسخ به علل، روند و پیامدهای تأسیس دانشسراهای عشایری در حیات درونی جمعیت ایلی کشور است. یافتهها حاکی از آن است که علاوه بر تمایل عشایر به تعلیم و تربیت، رژیم پهلوی در راه تحقق برنامههای توسعه عمرانی، درصدد بود سطح سواد و میزان آگاهی عشایر کشور را افزایش داده و زان پس حیات فردی و اجتماعی آنان را در کنترل حکومت مرکزی و تحت تأثیر تعلیم و تربیت رسمی قرار دهد.
The period of Mohammad Reza Shah in the way of educating the nomads of Iran promised the beginning of a new stage .Until then, the Pahlavi government and the Ministry of Culture had focused more on developing education in urban areas, and by the end of the 1940 decade, most of the country's nomads were in absolute illiteracy, and the government made reforms to change this situation. The establishment of schools and educational centers in nomadic areas and then the establishment of a special nomadic Danesh-sara with the aim of training and providing teachers of their own kind who were more familiar with their spirits, temperaments and culture, was one of these measures, which is the subject of this article. This article uses a descriptive-analytical method and relying on documentary and library texts to answer the causes, trends and consequences of the establishment of nomadic Danesh-sara in the internal life of the country's tribal population. Findings indicate that in addition to the desire of nomads for education, the Pahlavi regime in order to implement development programs, sought to increase the level of literacy and awareness of the country's nomads and then to put their individual and social lives in control of central government and influence of formal education.
خلاصه ماشینی:
طي ســال هاي بعدي ميزان ســواد و دانش مقدماتي در ميان دســتجات ايلي افزايش پيدا کرد؛ گرچه به نسـبت جمعيت آنان اين افزايش کمي و کيفي چندان قابل توجه نبود، اما فرض بر آن اسـت که آموزش عشاير در دانشسراها و مدارس جديد، نوع نگاه عشاير به مسائل پيراموني و حياتي انساني و دامي را تغيير داد و با افزايش آگاهي و وســعت ديد آنان ، و با مهاجرت به شــهرها در نتيجۀ گســترش شهرنشيني، در بلندمدت شيوة معيشت آنان نيز دگرگون شد دربارة تعليم و تربيت ايلات و عشاير کشور تاکنون آثار متعددي نوشته شده است ؛ ازجمله و محمد بهمن بيگي در آثار و خاطرات خود به ويژه به اجاقت قســم : خاطرات آموزشــي، ١٣٧٩، اگر قره قاج نبود، ١٣٨١، عرف و عادت در عشــاير فارس ، ١٣٨٦ و بخاراي من ايل من ١٣٨٩.
اسدالله عباسي در کتاب «تاريخ و فعاليت هاي آموزش و پرورش عشـاير ايران ، ١٣٨٨» به وضعيت نظام آموزشي در ميان عشاير توجه نموده و کمتر به مسئلۀ دانشسرا تمرکز کرده اند و علل تأسـيس دانشـسـراهاي مقدماتي در بين ايلات و عشاير و تأثيراتي که بر حيات فردي و اجتماعي آنان داشـته ، تاکنون در مقاله اي علمي و مسـتقل بررسي نشده است .
ســـازمان فرهنگي و تربيتي و علمي ملل متحد (يونســـکو)١ با هدف اشـاعه علوم ، فرهنگ و توسعه معلومات مردمان جهان و گسترش مناسبات فرهنگي و کمک به حسن تفاهم بين المللي با کميسيون هاي ملي در کشورهاي خاورميانه ازجمله کميسيون ملي يونسکو در ايران قرار گذاشـته اسـت که گزيده اي از انتشـارات سودمند اين سازمان فرهنگي را منتشر کند تا بدينوسيله زمينه رشـــد و رونق تعليم و تربيت و يکســـان ســـازي جهاني در امر آموزش را فراهم نمايد.