چکیده:
برای اینکه داستان های کهن ادبی برای مخاطب امروزی جذاب و قابل درک باشند، باید به زبانی ساده و روان نقل گردند. فرآیند نقل این روایات به زبان امروز باید با رعایت اصولی صورت می گیرد که دو محور اصلی دارند: نخست، حفظ ساختار داستان و سبک صاحب اثر، سپس همخوانی با زبان و درک مخاطبان. در همین باره بازنویسی و بازگردان داستان های شاهنامه به نثر، علاوه بر در نظر داشتن سطح مخاطب، به شناختی از سبک و بیان فردوسی نیاز دارد. از سویی به خلاصه و ساده سازی داستان ها باید توجه داشت. هر یک از بازنوشت های شاهنامه، درجاتی از تلخیص و حذف مطالب داستانی یا جلوه های هنری دارند. ولی حذف برخی بخش ها به ساخت اصلی داستان آسیب می زند و هنر فردوسی در سرایش داستان ها را نیز برای مخاطب آشکار نمی کند. برای حفظ این نکات و انتقال هرچه کامل تر داستان به مخاطبان می توان از روش های مختلفی بهره برد. نظر به پیوند سرنویس های شاهنامه با ساختار داستان، پیشنهاد ما در این مقاله بهره گرفتن از نسخه های شاهنامه با محوریت سرنویس های آنهاست. به عنوان مصداقی قابل توجه، به نسخه فلورانس که قدیم ترین نسخه در دسترس از شاهنامه است پرداخته ایم و ضمن نقد برخی مشکلات در بازنویسی این اثر، راهکارهایی برای بازنویسی دقیق تر ارایه داده ایم.
Ancient literary stories must be told in a simple and fluent language in order to be compelling and comprehensible to today's audience. The process of narrating these tales in contemporary language should be in accordance with the principles that have two main axes: First, maintaining the structure of the story and the style of the author, and second, its conforming to the audience’s language and understanding. In this regard, rewriting and returning the stories of Shahnameh to prose, in addition to paying attention to the level of the audience, also requires knowledge about Ferdowsi's style and expression. On the other hand, attention should be paid to summarizing and simplifying stories. Each of the Shahnameh's rewrites has some degrees of summarizing and omitting story or artistic effects. But the omission of some sections damages the original structure of the story, does not reveal Ferdowsi's art in composing stories for the audience. There are several ways to convey these points and the story to the audience as completely as possible. Considering the linkage of the Shahnameh headers with the structure of the story, our suggestion in this article is to use this manuscripts of the Shahnameh based on their headings. As a notable example, we have used the Florence version, which is the oldest available version of the Shahnameh and while reviewing some of the problems in rewriting this work, we have provided solutions for more accurate rewriting.
خلاصه ماشینی:
حال پس از ذکر اين مقدمه مي توان فـرض کـرد کـه اگـر شخصـي قصـد بازنويسـي داستانهاي شاهنامه را براي کودکان، آن هم به شيؤە خلاق و شبيه به بازآفريني داشـته باشد، با چه ميزان دشواري روبه رو است و بايد بازنوشت خود را به گونـه اي تنظـيم کنـد که همة جوانب داستان در آن به نمايش گذاشته شود.
پيشينة تحقيق دربارٔە بازنويسي داستانهاي شاهنامه با رويکردهاي روانشناسانه و ادبي ، آثاري چنـد نگاشته شده که عموما به بررسي بازنويسي داستانها براي کودکان مي پردازد و بـا توجـه به ميزان ارتباط آنها با موضوع اين مقاله ، مي توان به موارد زير اشاره کرد: انصاري و فرزاد (١٣٩٧)، مقاله اي با عنوان «ارائة شـاخص هـاي مطلـوب بازنويسـي و داستانگزيني آثار حماسي در ادبيات کودک و نوجوان با تأکيـد بـر شـاهنامة فردوسـي » نگاشته اند که به نقل از نويسندگان، «پژوهشي کتابخانه اي اسـت کـه بـه منظـور ارتقـاي کيفيت متون بازنويسي شده از آثار حماسي با تأکيد بر مشخصه هاي رشد ادراکي ، عاطفي و اجتماعي براي کودکان و نوجوانان صورت گرفته است ».
وجه ديگري از سرنويس هاي نسخة فلورانس کـه بـا محتـواي داسـتان ارتبـاط دارد، نام هايي است که به سبب کهن بودن اين نسخه در همان صورت قديم ثبت شـده اسـت .
سرنويس هاي نسخة فلـورانس (در کنـار مـتن اصـلي شاهنامه ) براي بازنويسي در موارد زير قابل استفاده است : - ذکر خط سير اصلي داسـتان: بـا توجـه بـه سـرنويس هـاي نسـخة فلـورانس کـه از کامل ترين نسخه ها در اين زمينه اسـت ، مـي تـوان سـاختار داسـتاني را حفـظ کـرد و از گسست يا خلاصه سازي بي ضابطة آن جلوگيري کرد.